به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام والمسلمین حسین انصاریان استاد حوزه علمیه به مناسبت ایام فاطمیه گفت: شبهای گذشته سخن در شرح یک جمله از آیهای در سوره مبارکه لقمان بود که همچنان ادامه دارد. پروردگار عالم در این آیه از تمامی موجودات هستی، اعم از ظاهری، باطنی، ملکوتی، شهودی و غیبی، با تعبیر کلماتالله یاد کرده است. این تعبیر بدین معناست که هر موجودی در نظام خلقت، کلمهای از کلمات خداوند است؛ و کلمات خداوند همگی باید معنادار، ارزشمند، و از هرگونه پوچی و بیهودهگی منزه باشند.
وی افزود: هر یک از کلمات الهی در وجود خود یک معنا، دو معنا یا چند معنا دارند؛ بسته به آنکه خداوند متعال باطن آنها را چگونه قرار داده باشد. قرآن مجید نیز از کلمات خداوند است، چنانکه در آیه کلمة الله هی العلیا؛ آمده است. این کتاب به اندازه ظرفیت عقل، هوش و توان انسان قابل فهم است و پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند هر آیه قرآن با چهار هزار و نهصد معنا در ارتباط است.
وی افزود: مرحوم آیتالله حکیم در جلد اول حقایقالاصول به نقل از مرحوم آیتالله سید اسماعیل صدر، داستانی از دوران میرزای شیرازی در سامرا نقل میکند که شش نفر از علمای مجتهد از آخوند ملأ فتحعلی سلطانآبادی درخواست درس تفسیر کردند. ایشان چهل شب متوالی تنها یک آیه از سوره حجرات را تفسیر کرد و هر شب مطالب تازهتری بیان کرد؛ تا آنجا که شاگردانش دریافتند معانی قرآن پایانناپذیر است و آنچنان که پیامبر (ص) فرمودند، عجایب قرآن به شمار در نمیآید و گوهرهای آن هرگز کهنه نمیشود.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: قرآن، کتابی برتر از عقل و علم است، زیرا از افق علمالله نازل شده است. افزون بر قرآن، دیگر موجودات نیز کلمات وجودی خداوندند؛ از آسمانها و ملکوت تا موجودات عالم غیب که تنها انبیا آنها را میدیدند و همه با معنا آفریده شدهاند. نکته مهم در آیه سوره لقمان، اضافه شدن کلمات به اسم الله است؛ و انسان هم یکی از همین کلمات الهی است. انسان باید خود را معنا کند و این معنا از راه اتصال به قرآن، نبوت، امامت، عقل سلیم و فطرت حاصل میشود. هرگاه انسان با این اتصالات وجود خود را معنا کند، خداوند نیز او را به عنوان کلمهالله معناشده یاد میکند.
انصاریان ادامه داد: آیاتی که در قرآن از واژه بشر استفاده میکنند، تنها به جنبه مادی و خلقت از خاک اشاره دارند إنی خالق بشراً من طین، اما هنگامیکه انسان به هدایت وحی و نبوت و امامت و عقل و فطرت متصل میشود، دیگر با عنوانهای معنادار چون مؤمن، متقی، صابر، متوکل، محسن، عبد، عالم، اولوالألباب و اولوالأبصار یاد میشود. معناشدن انسان باید با رغبت و عشق و نه با زور و اجبار باشد؛ زیرا نماز یا روزهای که با تهدید یا اجبار انجام شود، عبادت نیست و خداوند چنین انسانی را مصلی یا صائم نمیخواند. عبادت حقیقی، از عشق و اختیار و نه از ترس و اجبار بر میخیزد.
وی با بیان اینکه هنگامیکه انسان خود را با اتصال به این مبانی معنا کند، به مرتبهای میرسد که قرآن دربارهاش آیه نازل کرده است گفت: قرآن درخصوص این انسان میفرمایدمؤمن معناشده از تمام موجودات زنده عالم برتر است. اما انسانی که معنای وجودی خود را درنیافته و زندگیش بر محور شکم و شهوت میچرخد، ارزشی ندارد. چنانکه امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: قیافه زیبا و هیکل آدمی که معنا نیافته، همانند علف سبز شده بر کود حیوانات است؛ ظاهرش زیبا اما حقیقتش آلوده است.> علی آبادی خبرنگار ۱: استاد حوزه علمیه ادامه داد: در مقابل، انسانهای معناشده چون سلمان، ابوذر و مقداد آنقدر ارزشمندند که امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: به سبب وجود آنان، خدا روزی میدهد، باران میفرستد و جامعه را یاری میکند. اینان کلمات خداوند معنا شدهاند.
در ادامه استاد انصاریان به آیات سوره معارج اشاره کرد و ادامه داد: در این آیه آمده خلق الإنسان هلوعاً، انسان حریص آفریده شده است. اما این حرص اگر جهت مثبت پیدا کند، نعمت است و اگر جهت شیطانی یابد، بیماری است. خداوند این ویژگی را آفریده تا انسان در مسیر خیر و هدایت بر آن حرص بورزد، چنانکه پیامبر (ص) را حریص علیکم خوانده است. آن حضرت بر هدایت مردم، نه بر مال دنیا حریص بود؛ چنانکه در روز بیستوهشتم صفر، هنگام رحلت فرمود: بعد از شصتوسه سال پول کفن ندارم، مرا با عبای خودم کفن کن. حرص جهتدار منفی انسان را نابود میکند، چنانکه رضاخان با حرص شیطانی، هزاران سند زمین را به نام خود زد و سرانجام خوار شد. اما حرص مثبت پیامبران و اولیای الهی آنان را آرام میکند؛ آرامش آنان در هدایت و خدمت و نه در آسایش جسم است.
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: امیرالمؤمنین (ع) آرام نمیگرفت مگر آنگاه که به داد مظلومی میرسید. در روزی گرم در کوفه، زنی را دید که شوهرش او را از خانه رانده بود. با مهربانی شوهر را نصیحت کرد و چون تأثیر نگذاشت، زانو بر سینهاش گذاشت تا بفهمد با امام روبهروست؛ مرد برخاست و از رفتار خود پشیمان شد. حضرت فرمود: من همان ابتدا به تو گفتم از اخلاق بد دست بردار، دلم نمیخواهد کسی را زمین بزنم. آرامش علی (ع) در خدمت و یاری و نه در خواب و بیتفاوتی است.
وی افزود: در واقعهای دیگر، زنی در بازار کوفه گریه میکرد چون خرمافروش خرمای نامرغوب داده بود. امیرالمؤمنین (ع) خود رفت تا حق او را بگیرد، اما خرمافروش با بیادبی به سینه امام زد. حضرت آرامش خود را حفظ کرد، خرما را بازگرداند و زن را دلگرم کرد. آنگاه رفتار کریمانهای نشان داد که فروتنی و قدرت در کنار هم معنا مییابد؛ این همان معنای حقیقی ایمان و اخلاق اسلامی است.
در پایان استاد انصاریان خاطرنشان کرد: مؤمن معناشده، انسانی است که اخلاق الهی را در عمل تحقق داده است. در برابر او، انسانهای بیمعنا با صفاتی چون حرص، بخل، جزع و فزع معرفی میشوند؛ صفاتی که نتیجهاش قارون و فرعون و نمرود و امثال ایشان است. اما نمازگزاران واقعی همانهاییاند که از شر حرص و بخل و فزع در امانند. اوج معنای انسان و نماز در صحنه عاشورا نمایان شد، آنگاه که امام حسین (ع) در ظهر عاشورا زیر باران تیر نماز اقامه کرد و یارانش چون سعید بن عبدالله حنفی و زهیر بن قین جان خود را سپر نماز امام ساختند. آن نماز نه برای رفع خطر، بلکه برای رضای خدا بود؛ نمازِ معناشده، و انسانهایی که خود را در آن معنا یافتند.
