
جهاد سازندگی، تبلور حضور مستقیم مردم بود
اشاره | محمدرضا حسینی را میتوان جزو رویشهای جوان جهاد سازندگی دانست. وی طی یک دهه گذشته، با تمرکز بر مفاهیم و رویکردهای جهاد سازندگی، به صاحبنظر این حوزه بدل شده است. حسینی اکنون، در کانون سنگرسازان بیسنگر استان فارس، مسئولیت خطیر نگارش دایرهالمعارف جهاد سازندگی را بر عهده دارد. متن زیر، توصیف او از ماهیت جهاد سازندگی است.
—-
اخیراً هم از سوی دولت و قوای حاکم، و هم از طرف بخش وسیعی از جامعه، یک مطالبه جدی شکل گرفته است؛ مطالبهای درباره اینکه چگونه میتوان تجربه انقلاب اسلامی و بهویژه دهه 60 را در عرصههای گوناگون ـ اعم از توسعه اقتصادی، صنعتی، فرهنگی و اجتماعی ـ بازآفرینی و تکرار کرد. گاهی برخی یادآور میشوند که در حوزه نظامی توانستهایم آن تجربیات را بهصورت مستمر به دهههای بعد منتقل کنیم، و نتیجه آن پیشرفت صنعت دفاعی کشور است که بحمدالله همپای کشورهای بزرگ دنیا و در برخی زمینهها حتی جلوتر از تکنولوژیهای روز جهان حرکت کرده است.
این خواست عمومی نشان میدهد که باید بهطور جدی به مسئله «قابل استفاده و بهرهبرداری کردن» تجربههای نهادهای زاییده انقلاب اسلامی اندیشید؛ نهادهایی که جهاد سازندگی یکی از مهمترین و موفقترین آنها بود. بر اساس شناخت و پژوهشهایی که اینجانب درباره جهاد و نقشآفرینیهای آن در دفاع مقدس و نیز در آبادانی روستاها انجام دادهام، میتوان نگاه به جهاد سازندگی را در دو محور اصلی دستهبندی کرد:
محور نخست، ساختار و سازمان جهاد سازندگی است. این سازمان ویژگیهای خاص و متمایزی داشت که آن را از دیگر نهادهای توسعهای زمان خود ـ از جمله بدنه دولت، سازمان برنامه و بودجه، و سایر دستگاههای برنامهریزی ـ ممتاز میکرد. همین ساختار ویژه بود که توانست جایگاهی متفاوت و بسیار پربازده برای جهاد فراهم آورد. اگر به آمارهای اوایل دهه 60 نگاه کنیم، مشاهده میکنیم که در روستاها و مناطق محروم، یک بازدهی انفجاری و کمنظیر در نتیجه اقدامات جهاد سازندگی بهوجود آمد.
محور دوم، نحوه تعامل جهاد با مردم و جامعه از یکسو و با دولت و حاکمیت از سوی دیگر بود. جهاد سازندگی در حقیقت واسطهای بود برای جریان یافتن انقلاب اسلامی و روحیه انقلابی در عمق جامعه. این نهاد مردم را نهتنها در پیروزی انقلاب، بلکه در همه عرصههای حاکمیتی ـ از نظامی و امنیتی گرفته تا اجرایی، فرهنگی و اجتماعی ـ به صحنه آورد و نقشآفرین کرد. شاهکار جهاد در این بود که مشارکت مردم را به شکل فعال و خلاقانه سازماندهی نمود.
بنابراین، اگر بتوانیم این دو مسئله کلیدی ـ یعنی ساختار سازمانی جهاد و نوع تعامل آن با مردم و حاکمیت ـ را با توصیفی دقیق و متناسب با نیازهای امروز بازشناسی کنیم، خواهیم توانست بخش عمدهای از آن تجربیات را در قالب گزارههایی روشن و کارآمد به جامعه امروز منتقل سازیم. این گزارهها میتوانند مبنایی باشند برای تصور و طراحی الگویی تازه از «جهاد سازندگی».
البته از نظر من، واژه «احیا» در این زمینه چندان مناسب نیست؛ چراکه پدیدههای اجتماعی، به معنای دقیق کلمه، قابل احیا و تکرار نیستند. هر پدیده اجتماعی در زمان و شرایط خاصی ظهور میکند و بازآفرینی عینی آن ممکن نیست. آنچه میتوان انجام داد، الهام گرفتن از آن تجربهها و بازتولید کارکردها و ارزشهای نهفته در آن، متناسب با شرایط امروز کشور است.
در موضوع «سازمان جهاد سازندگی» باید به برخی ویژگیهای خاص آن توجه کرد. در این زمینه میتوان به کتاب «رَسم جهاد 1» و تجربیات آقای عظیمی اشاره نمود؛ کتابی که تحلیلی مبتنی بر تجربه است و سعی دارد از دل روزمرگیهای جهاد، الگوها و آموزههایی ساختاری استخراج کند.
هرچند جهاد سازندگی در سطح کشور از تنوع و تکثر زیادی برخوردار بود و نمیتوان آن را یک پیکره منسجم و بروکراتیک دانست، اما به دلیل ارتباط مستقیم با زیستبومهای محلی و بافت اجتماعی ـ قومی مناطق مختلف، رد پای این تنوع در عملکرد آن بهوضوح دیده میشد. بااینحال، برخی اصول تقریباً در همه جای کشور ثابت بود. یکی از مهمترین این اصول، شور و مشورت در اداره امور بود.
برخی منتقدان کوشیدند این سبک شورایی را به نظامهای مارکسیستی یا کمونیستی شبیه بدانند و آن را بهانهای برای تخطئه نیروهای مسلمان و حزباللهی جهاد سازندگی قرار دهند. اما واقعیت این است که شورا در جهاد، برخاسته از یک جامعه جوانِ انقلابی بود که میخواست جهانی نو بر اساس آرمانهای اسلامی بنیانگذاری کند. تنوع دیدگاهها و تکثر افکار در ذیل اصول واحد اسلامی و تحت رهبری امام خمینی (ره)، در قالب تصمیمگیری شورایی و مشورتی مجال بروز مییافت و همین امر بسیاری از موانع سنگین بروکراتیک را کنار میزد. نتیجه آن، سرعت در تصمیمگیری و اجرا بود.
این سازوکار شورایی همچنین بستری برای رشد سریع نیروها فراهم کرد. جوانانی که جهانبینی تازهای یافته بودند، با وجوه مختلف اداره کشور آشنا میشدند و در یک فرآیند شتابان، از دل جهاد به مدیران آینده کشور بدل میگشتند. امروز هم بسیاری از مدیران میانی صنعت، تجارت و دولت، تربیتیافتگان همان جهاد سازندگیاند. این امر، یکی از دستاوردهای مهم سیستم شورایی جهاد بود که علاوه بر سرعت عمل و خلاقیت در تصمیمگیری، نیروسازی و پرورش مدیران را به شکلی کمنظیر محقق ساخت.
از دیگر مزیتهای ساختاری جهاد، که در کتاب رَسم جهاد 1 مفصل شرح داده شده، همین تلفیق تصمیمگیری جمعی، اجرای سریع، و شکوفایی نیروهای جوان بود.
اما در کنار این ساختار درونی، جهاد سازندگی در عرصه تعامل با مردم نیز نقشی بیبدیل داشت. جهاد نشان داد که انقلاب اسلامی بهمعنای واقعی کلمه آمده است تا مردم بر سرنوشت خویش حاکم شوند؛ نه فقط در سطح شعار یا مشارکت انتخاباتی، بلکه در متن زندگی و توسعه کشور.
در دهه 60 بخش عمدهای از مردم ایران روستایی بودند؛ برخی آمارها 70 تا 75 درصد جمعیت را روستایی ذکر میکنند. بنابراین جهاد با اکثریت جامعه در ارتباط مستقیم بود و آنان را در حل مسائل اصلی توسعه درگیر میکرد. تشکیل شوراهای اسلامی روستا یکی از جلوههای این مشارکت واقعی بود؛ جایی که مردم نهتنها دریافتکننده خدمات، بلکه تصمیمگیرنده و شریک اصلی در ساخت آینده خود بودند.
جهاد سازندگی در بسیاری از نقاط، روحی تازه به پیکر جامعه روستایی دمید و استعدادهای پنهان مردم را شکوفا کرد. برای کسانی که پیشتر تنها «بلهقربانگوی» قوانین و ساختارهای کهنه بودند، بستری فراهم شد تا توان مدیریتی و اجرایی خود را بهخوبی به منصه ظهور برسانند. شوراهای اسلامی روستاها بهعنوان یکی از دستاوردهای این رویکرد شکل گرفتند. در مناطقی که ساختارهای ظالمانه ارباب و رعیتی کمرنگتر بود، افراد معتبر محلی ــ از جمله روسای قبایل ــ به عضویت شوراها درآمدند و به این ترتیب، روستاها بهصورت انفجاری در زمینه زیرساختها رشد کردند.
این جهش بزرگ، در بخش عمده خود مرهون حضور مستقیم مردم بود؛ چرا که نه دولت منابع مالی گستردهای برای این امر داشت و نه نیروی انسانی کافی. توسعهای که در اوایل تشکیل جهاد به وقوع پیوست، نشان داد سهم دولت در قیاس با حجم عظیم مشارکت مردمی بسیار اندک است. آمارهای رسمی نیز مؤید همین واقعیتاند. چنین تجربهای به مردم آموخت که انقلاب اسلامی تنها یک واقعه سیاسی نبود، بلکه حقیقتی بود که در متن زندگی آنان جریان یافت و به آنان فهماند که چرا باید پایدار و ماندگار بماند.
در عرصه پشتیبانی جنگ تحمیلی نیز همان ویژگیهای بنیادین جهاد، نقشآفرین شد. نهادی که در ظاهر نظامی نبود، به یکی از ارکان اصلی دفاع مقدس بدل گشت؛ بهویژه در سالهای آغازین جنگ، زمانی که ارتش و سپاه هنوز انسجام و توان سازمانی کافی نیافته بودند. در شرایطی که از منظر محاسبات نظامی سقوط روحیه و شکست قطعی پیشبینی میشد، جهاد سازندگی همچون منجی ظاهر شد و نشان داد اتکاء به سرمایههای مالی و انسانی مردم میتواند سختترین بحرانها، از جمله جنگی تمامعیار، را به فرصتی برای مقاومت و پیروزی تبدیل کند. از نیمه دوم سال 1360 و آغاز 1361، ورق جنگ برگشت و ارتش بعث عراق طعم مقاومت ملت ایران را چشید؛ مقاومتی که بخش بزرگی از آن مرهون جهاد سازندگی بود.
جهاد در جنگ کارهای متنوعی انجام داد:
-
سازماندهی اصناف و اقشار مختلف مردم برای مشارکت مستقیم در دفاع؛ از کارخانجات و صنوف فنی گرفته تا گروههای اجتماعی.
-
تسهیلگری در حضور داوطلبان و تعیین جایگاه هر فرد یا گروه در عرصههای مختلف جنگ.
-
پشتیبانی لجستیکی و مهندسی رزمی شامل راهسازی، خاکریزسازی، سنگرسازی و حتی ساخت قطعات نظامی.
-
نوآوریهای فنی مهندسی مانند طراحی موشکهای سوخت جامد بدون مهندسی معکوس، تنها با تلاش مهندسان جهاد.
-
جمعآوری و توزیع کمکهای مردمی در سراسر کشور، بهگونهای که دفاع تنها محدود به مرزها نشد و کل کشور درگیر پشتیبانی از جبههها بود.
-
مشارکت شوراهای اسلامی روستاها در اعزام نیرو و کمک به خانوادههای شهدا و رزمندگان.
به این ترتیب، جهاد سازندگی توانست آحاد ملت را به میدان بیاورد و در بحرانیترین سالهای جنگ، زمانی که نیروهای نظامی هنوز به انسجام کامل نرسیده بودند، کشور را از گردنههای سخت عبور دهد. پس از آن نیز، تا پایان جنگ، همچنان بهعنوان رکن اصلی پشتیبانی و خدمترسانی در صحنه باقی ماند.
انتهای پیام/