خبرگزاری مهر -گروه دین، حوزه و اندیشه- فاطمه علی آبادی: خیابان ایران، با همان حال و هوای آشنای مذهبی و تاریخیاش، نقطه آغاز این دیدار است؛ خیابانی که نامش با خاطره جلسات روضه خانگی، صدای نوحههای قدیمی و قدمگاه چهرههای ماندگار هیئت پیوند خورده است.
در میان رفتوآمد آرام رهگذران و مغازههایی که هنوز نشانی از بافت قدیمی محله را حفظ کردهاند، تعلق این خیابان به یک زیست مذهبی دیرپا، بهوضوح دیده میشود؛ خیابانی که گویی هر دیوار و هر گذرش، روایتی ناگفته از سالها ارادت و نفسکشیدن در هوای اهل بیت (ع) را در خود دارد.
هرچه به مقصد نزدیکتر میشویم، جنبوجوش همیشگی خیابان جریان دارد. رفتوآمد پیوسته مردم و خودروها، فضای محله را زنده و آشنا نشان میدهد؛ مسیری روزمره که در دل خود مقصدی ساده و صمیمی را پنهان کرده است. دیداری که نه در حسینیهای رسمی و نه در فضایی تشریفاتی، بلکه در خانه یکی از مداحان قدیمی و پیر غلامان اهل بیت رقم میخورد؛ خانهای معمولی در دل یک محله شلوغ شهری که سالها نام صاحبش با ذکر اهل بیت و نفس گرم روضه گره خورده است.
به منزل مهدی آصفی، پیر غلام اهل بیت (ع)، میرسیم؛ خانهای ساده، بیادعا و میانه که نه کاملاً در گذشته مانده و نه خود را بهتمامی با معماری امروز تطبیق داده است. خانهای با هویتی آشنا که بیش از هر چیز به صاحبش شباهت دارد. حیاط، نخستین فضای مکث است؛ حوضی مرمری و سفیدرنگ در میانه حیاط نشسته است؛ حوضی خاموش که حضورش، بیش از آب، به فرم و خاطره معنا میدهد.
در امتداد دیوار حیاط، ردیفی از صندلیهای مرمری دیده میشود؛ صندلیهایی که انگار از ابتدا برای همین رفتوآمدها ساخته شدهاند، برای نشستن کسانی که به بهانه هیئت، دیدار یا گفتگویی کوتاه پا به این خانه گذاشتهاند. حضور این صندلیها، حکایت از خانهای دارد که سالها میزبان اهل ذکر بوده، بیآنکه نشانی از رسمیت یا تشریفات در ظاهرش دیده شود.
برگهای درختان بر زمین حیاط ریختهاند. پاییز است و رنگ خزان، آرام با سفیدی مرمر ساختمان درآمیخته. ترکیبی ساده و چشمنواز که پیش از ورود، فضای خانه را به آرامشی ملموس آراسته است؛ سفیدی دیوارها، سکوت مرمر و برگهای پاییزی، تصویری از خانهای میسازد که سالها با صبر، ذکر و نفس روضه خو گرفته است.
از پلهها بالا میرویم. در ورودی نیمهباز است و همین، ورود را بیتشریفات و طبیعی جلوه میدهد. نخستین چیزی که جلب توجه میکند، تابلوی وانیکاد است؛ ساده و بیپیرایه، که بیآنکه فضا را شلوغ کند، نشانی روشن از توکل را بر دیوار خانه نشانده است.
داخل خانه، فضا نه کهنه است و نه مدرن؛ معماری سادهای دارد با نقشهای که بهواسطه تعدد درها، اتاقها را از هم جدا میکند. خانهای که برای زندگی و رفتوآمدهای خانوادگی شکل گرفته، نه بر اساس الگوهای رایج آپارتمانی امروز. دیوارهای خانه سراسر آذین نامهای اهل بیت (ع) و پرچمها بود؛ دیوارهایی که خاموش نمیماندند و در سکوت خود، ذکر اهل بیت را زمزمه میکردند.
کنار یکی از درها، تختی قرار دارد که محل استراحت و نشستن این پیر غلام اهل بیت شده است. مهدی آصفی، پیر غلام اهل بیت (ع)، آرام و بیتکلف بر آن نشسته و حاضران روبهرویش، بهشکلی خودمانی و نیمدایره، روی صندلیها جا گرفتهاند. چیدمان رسمی نیست، اما نظم و احترام در آن جاری است؛ فاصلهها نه از جایگاه که از سابقه و تجربه میآید.
فضای خانه بیش از آنکه یادآور یک نشست رسمی باشد، حال و هوای دیداری هیئتی دارد؛ دیداری که گفتگو در آن بیتکلف شکل میگیرد و سکوتهای پیش از آغاز سخن، از آشنایی و همراهی دیرینه خبر میدهد.
در فضای نشیمن، جمعی از پیر غلامان اهل بیت و نیز تعدادی از مدیران و مسئولان حضور دارند؛ حضوری که نشان میدهد این دیدار، فراتر از یک ملاقات دوستانه و در چارچوب برنامهای مشخص شکل گرفته است. در میان حاضران، حجت الاسلام مجید باباخانی رئیس سازمان هیئت و تشکلهای دینی، حجتالاسلام خداجویان، مدیرعامل بنیاد دعبل، ایمان شمسایی به نمایندگی از محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، دیده میشوند.
در کنار آنان، یدالله بهتاش و حاج آقای بازوبند، از مداحان اهل بیت (ع)، و جمعی از مدیران و معاونان بنیاد دعبل نیز حضور دارند؛ ترکیبی از پیشکسوتان و مسئولان که برای تکریم یک پیر غلام مخلص گرد هم آمدهاند و بر عنوان این دیدار با نام حبیب بن مظاهر معنا میبخشند.
یادآور میشود بنیاد دعبل با رویکرد حمایت، تکریم و تعظیم پیر غلامان و خادمان اهل بیت (ع)، هیئتی با عنوان حبیب بن مظاهر تشکیل داده است؛ هیئتی که با الهام از سیره یار وفادار امام حسین (ع)، مسیر خود را در دل هیئتهای مردمی تعریف کرده است.
در چارچوب این طرح، اعضای هیئت ماهانه با حضور در منازل دو تن از پیر غلامان، جلسات خود را در فضایی صمیمی و بهدور از تشریفات رسمی برگزار میکنند؛ دیدارهایی که در آن، جمعی از مسئولان و فعالان عرصه هیئت حضور یافته و از خادمان مؤثر و پیشکسوت این حوزه تجلیل میشود.
دیدار با مهدی آصفی، بهعنوان نخستین پیر غلامی که در قالب این هیئت مورد تقدیر قرار گرفته، نقطه آغاز این مسیر است؛ دیداری که هم نشانی از احیای سنت تکریم پیشکسوتان دارد و هم بازگشتی آرام به ریشههای خانگی و مردمی هیئت است.
به فضای خانه و جمع حاضر بر میگردیم. چهره آرام و متین مهدی آصفی، پیش از هر سخنی فضای مجلس را تحتتأثیر قرار میدهد. با ورود، سلامی کوتاه ردوبدل میشود و پاسخ محترمانه و بیتکلف او، بیآنکه رنگی از تصنع داشته باشد، از روحیه فروتنانهای خبر میدهد که در رفتارش ریشه دارد. همین برخورد نخست، بیش از هر معرفی رسمی، جایگاه اخلاقی او را آشکار میکند.
چشم که میچرخد، کنار تخت چند جلد کتاب دیده میشود؛ کتابهایی با جلدهای رنگباخته و لبههایی که از ورقخوردنهای مکرر حکایت دارند. میان آنها، عینکی روی کتابها جا خوش کرده است؛ گویی درست همانجا، پس از خواندن، کنار گذاشته شده است. تصویری ساده اما گویا، که بیآنکه چیزی گفته شود، بخشی از زندگی روزمره میزبان را روایت میکند؛ پیوندی میان اهل ذکر بودن، سکوت خانه و عادتی دیرپا به خواندن و نوشتن.
اگر بخواهیم مهدی آصفی را در میان مداحان نسل خود بشناسیم، شاید مهمترین نشانه، نگاه او به مداحی باشد؛ نگاهی که مداحی را نه صرفاً اجرا، بلکه امتداد سنت وعظ، تحقیق و دقت در متن میداند. برای او صدا، پیش از آنکه ابزار باشد، حامل معناست و معنا بدون متن، ناقص میماند. حجم بالای آثار مکتوبی که از او برجا مانده بیش از پنجاه عنوان کتاب گواه همین نگرش است؛ نگرشی که متن را مقدم بر اجرا مینشاند و مداحی فاقد پشتوانه تاریخی و ادبی را ناتمام تلقی میکند. همین رویکرد، آرام و بیادعا، جایگاهی برای او ساخته که در آن، نه بهعنوان چهرهای رسانهای، بلکه بهعنوان مرجع غیررسمی متن و تاریخ هیئت شناخته میشود.
آصفی در این مسیر، تنها به تألیف بسنده نکرده است. او در سالهای فعالیت خود، به سراغ شاعرانی رفته که نامشان در حافظه شفاهی هیئتها کمرنگ شده بود؛ شاعرانی چون مونس شیرازی، وفایی شوشتری و عبرت نائینی. بازخوانی و احیای آثار این چهرهها، نشان میدهد دغدغه او حفظ حافظه مکتوب هیئت است؛ حافظهای که اگر به آن توجه نشود، بهتدریج در هیاهوی اجراهای بیمتن و ذکرهای کوتاهعمر فراموش میشود. این وجه از کار آصفی کمتر به چشم رسانه آمده، اما از نظر تاریخی و فرهنگی، نقشی تعیینکننده دارد.
در توصیههایی که او به مداحان جوان میکند، همان نگاه متین و ریشهدار ادامه مییابد. نقد در کلامش هست، اما نه از جنس تقابل و مرزبندی. نه مخاطب را مقابل خود میگذارد و نه هیئتهای تازهنفس را نفی میکند. سخن او بیشتر شبیه توصیه است تا هشدار؛ برآمده از تجربهای طولانی که آرام منتقل میشود، بیآنکه زخمی بزند یا خطکشیای تحمیل کند. همین لحن، او را از مداحانی که نقد را با جنجال میآمیزند، جدا کرده است.
این پیر غلام اهل بیت (ع) در توصیهای خطاب به مداحان جوان، بر خلوص نیت تأکید میکند. به خوشآمد و بدآمد اشاره میکند و آن را معیاری ناپایدار میداند؛ میگوید آنچه میماند، فقط نیت است.
در ادامه و پس از این توصیهها، حاضران با زنده نگهداشتن سنتی دیرینه، به جمعخوانی میپردازند؛ صدایی واحد که از گوشههای مجلس برمیخیزد و فضا را از گفتگو به ذکر میسپارد. و در پایان، حجتالاسلام خداجویان با سخنانی شنیدنی، مجلس را به تأمل میکشاند و پس از او، یدالله بهتاش با نوای مداحی، پایان این دیدار را نه به ختم جلسه، که به امتداد حال و هوای هیئت پیوند میزند.