به گزارش خبرنگار مهر، نشست علمی «خرد ایرانی و فلسفه اسلامی» از سلسله نشستهای همایش «سیاست حکمت بنیاد» و به همت دبیرخانه این همایش با حضور دکتر مهدی صدفی، محقق فلسفه و استاد حوزه و دانشگاه و دکتر مهدی ساعتچی، عضو هیئت علمی مدرسه عالی و دانشگاه شهید مطهری در کتابخانه مجلس شورای اسلامی برگزار شد. در این نشست که به دبیری حجتالاسلام امیر آقاجانلو، مدیر گروه مطالعات اسلامشناسی کتابخانه مجلس برگزار شد، اساتید به واکاوی نسبت میان حکمت اسلامی و اندیشه ایرانی و بررسی عناصر ملی در تطورات فلسفی پرداختند.
تأثیر سنتهای پیشین بر خوانش سهروردی از اسلام
در ابتدای این نشست آقاجانلو به تبیین موضوع «عناصر ایرانی در فلسفه اسلامی» و سیر تطور این دانش از دوران ترجمه متون یونانی تا ظهور حکمت اشراق و حکمت متعالیه پرداخت و گفت: اگر به شکلی پدیدارشناسانه به کلیت این فلسفه نگاه کنیم، عناصر مختلفی از جمله سویههای یونانی، عرفانی و دینی در آن قابل شناسایی است، اما یکی از وجوه بسیار جدی، بحث «ایرانیت» و حکمت ایرانی است که بهویژه در آثار شیخ اشراق تجلی پررنگی دارد و پژوهشگرانی چون کربن بر آن تأکید ورزیدهاند.
آقاجانلو افزود: تأثیر این ابعاد ایرانی در اندیشه سهروردی به قدری است که برخی حتی از تأثیر جدی سنتهای پیشین بر خوانش او از اسلام سخن گفتهاند. وی خاطرنشان کرد: هدف از برگزاری این نشست، واکاوی مفهوم ایرانیت در فلسفه اسلامی، بررسی مستندات این استناد تاریخی و شناسایی ویژگیها و ارزشافزودهای است که این عناصر به اندیشه فلسفی ما بخشیدهاند.
سویه های یونانی، عرفانی و دینی در حکمت اشراق
دکتر مهدی صدفی در ادامه این نشست به سیر تطور فلسفه اسلامی از ترجمه متون یونانی تا ظهور حکمت اشراق و حکمت متعالیه اشاره کرد و گفت: اگر به شکلی پدیدارشناسانه به کلیت این فلسفه نگاه کنیم، عناصر مختلفی از جمله سویههای یونانی، عرفانی و دینی در آن قابل شناسایی است. یکی از وجوه جدی در این میان، بحث «ایرانیت» و حکمت ایرانی است که بهویژه در آثار شیخ اشراق تجلی پررنگی دارد و پژوهشگرانی چون کربن بر آن تأکید ورزیدهاند.
این محقق فلسفه در ادامه به تبیین تاریخی مفهوم زرتشت پرداخت و اظهار داشت: از زمان فتح بابل توسط کوروش، ما با مفهومی تحت عنوان «زرتشت بابلی» مواجه هستیم که در سنتهای یونانی و حتی یهودی ریشه دوانده است. در واقع، همواره میان فضای علمی غرب ایران (بابل) و شرق ایران نوعی دیالکتیک وجود داشته و علم غالباً از غرب به شرق منتقل شده است.
صدفی با مقایسه اوستا و ریگودای هندی تصریح کرد: در فضای ایرانی، برخلاف هند که امور در هم تنیده و خیالی هستند، تمایز میان خیر و شر و نیروهای مینوی بسیار جدی است. در سنت ایرانی، برخلاف سنت بابلی که بر «کتاب» و مکتوب بودن استوار است، اصالت با «گفتار» و انتقال سینه به سینه حکمت بوده است. انسان امروز ما یک «ترکیب اتحادی» از هویت ایرانی و اسلامی است و هرگاه نسبت به یکی از این دو عنصر غفلت شده، بحران هویت به وجود آمده است.
سهروردی میان حکمای باستان و «مجوس» مرز میگذارد
در ادامه نشست، مهدی ساعتچی به ارائه دیدگاههای خود از منظر درونمتنی فلسفه اسلامی پرداخت. برای درک عناصر ایرانی در فلسفه، نباید صرفاً به نگاههای بیرونی و تاریخی بسنده کرد، بلکه باید دید فیلسوفی مانند سهروردی چگونه این آموزهها را در دستگاه فلسفی خود ادغام کرده است. ورود عناصر ایرانی به فلسفه سهروردی، مانند نام شاهان اسطورهای یا اصطلاحات خسروانی، نباید به مثابه یک حرکت ناسیونالیستی یا تقابل محض با فلسفه یونان تلقی شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید مطهری اظهار داشت: سهروردی خود را احیاگر «حکمت نوری» میداند که پیش از ارسطو در ایران و یونان وجود داشته و حتی افلاطون را شاهد بر این حکمت میگیرد. سهروردی میان حکمای باستان و «مجوس» مرز میگذارد و هر آنچه در سنت ایرانی بوده را دربست نمیپذیرد، بلکه تنها عناصری را برمیگزیند که با ملاکهای عقلانی و شهودی او سازگار باشد.
ساعتچی با انتقاد از برخی پژوهشهای معاصر بیان کرد: بسیاری از پژوهشگران با رویکردی «پدیدارشناسانه» و از بیرون به فرهنگ خودمان نگاه میکنند و دچار نوعی معرفت درجه دوم شدهاند. سهروردی به دنبال «معرفت درجه اول» و تجربه مستقیم حکمت بود. ویژگی اصلی ایرانیِ سهروردی، نه فقط استفاده از نمادها، بلکه آن «آزادگی و گشودگی» او نسبت به فرهنگهای مختلف و جستجوی وحدت در میان تکثرهاست.