خبرگزاری مهر-گروه دین، حوزه و اندیشه-فاطمه علی آبادی: در جهان پرشتاب و پرتحول امروز، که رسانهها و شبکههای اجتماعی لایههای گوناگون ارتباطی انسان را درنوردیدهاند، هیئتهای مذهبی همچنان به عنوان یکی از اصیلترین و مردمیترین نهادهای فرهنگی و اجتماعی، جایگاه خود را حفظ کردهاند. پشتوانه این استمرار، نه تنها عشق و ایمان مردمان به اهلبیت، که حضور چهرههایی است که عمر خود را در خدمت ستایش و ذکر آنان گذراندهاند؛ ستایشگرانی که صدای آنان بخشی از حافظه جمعی این سرزمین شده است. گفتگو با این پیشکسوتان، در حقیقت بازخوانی تاریخ شفاهی هیئتها و آئینهای دینی است؛ تاریخی که در لابهلای سینهزنیها، اشکها و سرودهها تداوم یافته و نسل به نسل منتقل شده است.
بخش سوم این گفتگو، روایتی صمیمی و در عینحال تحلیلی از تجربههای زیسته و نگاه فکری یکی از چهرههای باسابقه مداحی، سعید نسیمی است؛ مداحی که شعر، ذکر و سلوک معنوی را درهم تنیده و از مدرسه عشق، اخلاق و دانایی، سخن به میان میآورد:
امروزه نسل تازهای از جوانان، بهویژه بانوان شاعر و مادح، با شور و اشتیاق وارد عرصهٔ ستایشگری اهل بیت (ع) شدهاند، اما بسیاری از آنان، آنگونه که مشاهده میشود، پیوند عمیقی با سلف خود و با آداب و ریاضتهای شرعی و اخلاقی این مسیر ندارند؛ مسائلی همچون خواندن با وضو، مراقبت از صفای نیت، و پرهیز از اشتغالات ذهنی پیش از مجلس ذکر کمتر رعایت میشود و حتی گاه شاهد رفتارهایی ناسازگار با شأن روضهخوانی هستیم. از دیدگاه شما، ریشهٔ این فاصله در کجاست، راه اصلاح و تربیت نسل جدید مداحان و شاعران آئینی چیست، و نهادهایی چون خانهٔ مداحان چه وظایف و ظرفیتهایی در این زمینه بر عهده دارند؟
هرچند بنده معتقدم بهتر است عبارت برخی از آنان را جایگزین بسیاری از آنان کنیم و با وجود همه اشکالات، بحمدالله بسیاری از مداحان نسل تازه هم به تقوا و معنویت و اخلاق گرایش دارند، اما برای آنکه این امر فراگیر شود ارکان مختلفی که در نظام آموزشی ستایشگری اهلبیت (ع) دخیل هستند، هر کدام وظایفی دارند.
سخن نخست با اساتید گرانقدر و نخبگان مداحی است؛ آنان که در دهههای مختلف زیستهاند و تجربههای فراوان اندوختهاند و صاحب موقعیت و شهرت شدهاند. بهتر از من میدانند موفقیت در مداحی وابسته به استمرار در تعلیم و تزکیه است. اساتید و نخبگان مداحی باید آموزش را جزو پیوست دائمی کار خود بدانند. سن و تجربه و شهرت مانع نیاز به آموزش نیست. آنگونه که فرمودهاند اطلب العلم من المهد الی اللحد، جستن دانش و تعلیم راهی بیپایان باقی میماند و تاریخ انقضا برای آن وجود ندارد.
اگر مداحی دههزار مخاطب دارد، اگر صدها هزار دنبالکننده در فضای مجازی دارد، یا اگر مردم او را استاد میدانند، باز دلیلی وجود ندارد که از آموختن بازایستد. آموزش نه خلاف شأن است و نه نشانه ناتوانی به حساب میآید، بلکه شرافت یادگیری، ودیعه الهی برای رشد و تعالی انسان است. مداحان صاحبنام نیز باید همواره با عالمان دین و استادان اخلاقی نفس بکشند و با مطالعه و خودآموزی، دانش و معرفت خود را روزآمد نگه دارند.
*وظیفه پیشکسوتان چیست؟
بزرگان و پیشکسوتان مداحی باید آموزش دادن را وظیفه الهی و اجتماعی خود بدانند. زکات علم، نشر آن محسوب میشود، و هر دانایی که علمش را به نسل بعد منتقل نکند، چراغی را خاموش خواهد کرد. اگر استادی دههها در میدان مداحی زیسته است، شایسته نیست که حتی دو شاگرد خاص نیز نداشته باشد. مداحی فقط خواندن نیست، بلکه مدرسه انتقال تجربه و میراث معنوی به شمار میآیند. استاد پیشکسوت باید وقت بگذارد، شاگرد تربیت کند و ارتباط مستقیم با نسل جدید برقرار سازد. آنان که دائماً از ضعف نسل امروز گلایه میکنند باید نخست بیندیشند که چرا حلقه گفتگو و همنفسی را میان خود و جوانان برقرار نکردهاند. مداحی که جوانان را به رسمیت نشناسد، اقتضائات نسل او را نشناسد و با آنان سخن نگوید، نمیتواند بر دل آنان نفوذ کند.
در تجربههای میدانی مشاهده شده است که بسیاری از جوانان سرشار از احترام هستند و با شوق به پای صحبت پیشکسوتان مینشینند، اما فاصله نسلی و گاه زبان ناآشنا میان آنان سد ارتباطی ایجاد کرده است. امروز لازم است از روشهای علمی، روانشناختی و تربیتی بهره گرفته شود تا این گسست از میان برود و فضای تجربه و رشد برای نسل نو فراهم شود. اقدام تشکلهای ستایشگری همچون خانه مداحان که با ایجاد بستر همنفسی میان پیشکسوتان و مداحان جوان، ارتباطی صمیمی و آموزشی برقرار کردهاند، گامی ارزشمند در این مسیر به حساب میآید.
رکن دوم خانوادهها هستند. همانگونه که پدر و مادری برای پرورش فرزند فوتبالیست او را به مدرسه فوتبال میفرستند یا برای تربیت یک هنرمند یا صنعتگر، کودکشان را نزد استاد خبره میبرند، در مسیر مداحی نیز باید چنین کرد. خانوادهها مکلفاند فرزندان خود را با علما، استادان و راهرفتگان این مسیر آشنا کنند و زمینه تربیت مذهبی و معنوی آنان را فراهم سازند. ارتباط مستمر با مساجد و مراکز دینی ضرورت دارد، زیرا محیط تربیتی هیئت و مسجد ستون اصلی پرورش روح خدمت در جوانان باقی میماند. همانگونه که انسان برای درمان بیماری جسمی حاضر است بهترین پزشک را در سراسر کشور جستوجو کند، برای پرورش فرزند خود در عرصه مداحی نیز باید بهدنبال استاد شایسته، کلاس معتبر و مجموعه اخلاقمدار بگردد.
*آیا همه مراکز آموزش مداحی مورد تائید و نظارت است؟
باید مراقب بود که هر مرکزی که نام آموزش مداحی بر خود میگذارد، لزوماً شایستگی این عنوان را ندارد. بسیاری از کلاسها ظاهری آموزشی دارند، اما روح هدایتگر در آنها فراموش شده است. مؤسسات آموزشی مداحی باید بدانند که این عرصه میدان درآمدزایی نیست، بلکه این میدان کار با جانهای مشتاق و دلهای نورانی نسل نو است. آموزش مداحی هیچ شباهتی به آموزش خیاطی یا رانندگی ندارد، زیرا در آن، تربیت قلب و تهذیب اخلاق محور اصلی را تشکیل میدهد. مسئولان این مراکز وظیفه دارند محتواهای صحیح ارائه دهند، اخلاق را در مرکز برنامهها بگذارند و از استادان اهلتجربه و اهلتقوا بهره بگیرند. هیچ مداح بیتعهد، بیتفاوت یا منحرف از ارزشهای انقلاب و دین نباید از دامان این مراکز بیرون آید.
ضروری است که طرحهای درسی دقیق و محتواهای متناسب تصویب و اجرا شود. در همینجا باید از زحمات مداحان دغدغهمند و متعهد که به آموزش اهتمام دارند قدردانی کرد؛ آنان وقت و توان خود را صرف آموزش و خدمت به نسل نو کردهاند و حقیقتاً سرمایههای ماندگار این مسیر به حساب میآیند.
*آیا آموزش مداحی نظاممند شده است؟
ما در حوزه آموزش قرآن کریم تجربهای موفق داریم که شامل روخوانی و روانخوانی، تجوید، لحن، مقامات و حتی اختلاف قرائات میشود؛ همه دارای برنامه، سرفصل و منابع مکتوب مشخص هستند. شیوهنامههای داوری و دستورالعملهای آموزشی نیز تدوین شدهاند و حتی قالبهای چندرسانهای، شامل پادکست و محتوای دیجیتال، در دسترس قرار گرفته است. اما در مداحی، باوجود تلاشهای ارزشمند برخی مجموعهها، هنوز برنامه ملی و مدون جامعی وجود ندارد. در همین زمینه، خانه مداحان با حمایت و همراهی بزرگان ستایشگری، برنامهریزیهایی را برای تکمیل این ساختار آغاز کرده است. امید میرود با همکاری سایر تشکلها و مجموعههای فرهنگی، این تلاش به نتیجهای شایسته بیانجامد.
در بخش پایانی باید به جوانان مداح اشاره کرد. بسیاری از آنان تنها با مشاهده چند دقیقه اجرای یک مداح مشهور، میپندارند که مسیر موفقیت کوتاه و آسان است، در حالی که پیشرفت واقعی حاصل سالها آموزش، تلاش، مطالعه و خودسازی است. من بیش از شهرت، بر موفقیت حقیقی تأکید دارم، زیرا ممکن است فردی مشهور باشد ولی موفق نباشد، و دیگری بینام اما اثرگذار و مؤثر باشد.
شما جوانان فقط بخش کوتاهی از اجرای یک استاد مثلاً چند دقیقه شور خواندن او را میبینید. آیا بررسی کردهاید که مجلسش از کجا آغاز میشود و چگونه پایان میپذیرد؟ آیا میدانید که او چه اساتیدی دیده و چه زحمتی کشیده تا به این مرحله رسیده است؟ استاد شما کیست؟ آیا این عاقلانه است که فضای مجازی استاد شما باشد؟ مداحی ترکیبی از علم، فن، مهارت، هنر، معنویت و اخلاق است؛ بیش از چهل علم و مهارت در آن دخالت دارد که طبعاً بدون آموزش فراگیر حاصل نمیشود.
اگر کسی خوشصداست، این نعمت موهبتی الهی است، اما ارزش صدای زیبا زمانی آشکار میشود که با معرفت، دانش و اخلاق آراسته شود. باید کوشید که اگر روزی آوازه و شهرت نصیب انسان شد، کاستیهای علمی و فنی در کلام او آشکار نباشد. مداحی که واژههای فارسی را نادرست تلفظ کند، شعر را غلط بخواند، عبارت عربی را مخدوش ادا کند یا حتی نام اصحاب و اولیای الهی را به اشتباه بر زبان جاری سازد، نمیتواند الگویی شایسته در محافل دینی باشد.
بنابراین راه تعالی در مداحی و خدمت به اهلبیت (ع) تنها در سه اصل خلاصه میشود: آموزش، آموزش و آموزش؛ آموزشی که هدفمند، روشمند و اخلاقمحور باشد. چنین آموزشی علاوه بر توانمندسازی فنی، مداح را از درون متحول میکند، تقوا و معرفت او را میافزاید و مداحی را از حرفهای ظاهری به سلوکی الهی بدل میسازد.
*خدمت به پیشکسوتان هیئت و پیرغلامان حسینی از فرایض مهمی است که متأسفانه هنوز آنچنان که باید و شاید به آن پرداخته نمیشود. دوست داریم دیدگاه شما را در خصوص خدمت به این قشر محترم بدانیم. در این باب چه اقداماتی را میتوان انجام داد؟ و اساساً برای بسط و ترویج گفتمان خدمت به پیرغلامان حسینی چه باید کرد؟ نقش بنیاد دعبل خزاعی و خدمات آن به پیرغلامان حسینی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در نگاه به وضعیت کنونی پیرغلامان و پیشکسوتان عرصه مدح و مرثیه، نخست باید اذعان کرد که هرچند اقدامات مفیدی انجام میشود و جلوههایی از همایشها و برنامههای تبلیغی نیز دیده میشود، اما رسیدگی واقعی و ریشهای به شرایط زندگی و شأن معنوی آنان همچنان نیازمند بازنگری جدی است. بسیاری از آنان که سالها با اخلاص و عشق در مسیر خدمت اهلبیت گام نهادهاند، هرگز به فکر رفاه شخصی خود نبودهاند و امروز در مرحلهای از زندگی قرار دارند که بیش از هر چیز سزاوار تکریم، توجه و حمایتاند.
خدمت به این قشر شریف صرفاً تأمین مالی یا برگزاری مراسمهای ظاهری نیست؛ گاه در دیداری خصوصی و عیادتی صمیمی و یا بزرگداشتی ساده جلوه میکند، گاه در چاپ و نشر آثارشان یا در یاری به خانواده و فرزندانشان معنا مییابد. بعضی از آنان تنها شنیدهشدن سخنشان را نشانه احترام میدانند، چراکه حضور و توجه به معنای فراموش نشدن و اهمیت به تجربه آنان است.
فرهنگ تکریم پیشکسوتان صرفاً از سر دلسوزی یا ترحم نیست، بلکه ضرورتی اجتماعی و تربیتی است. جامعه بیش از آنکه آنان را نیازمند بداند، خود محتاج و نیازمند روح وفاداری، اصالت، اندیشه و تجربه آنان است. همانطور که پیامبر اکرم فرمود پیران در هر خانواده و جامعهای، مانند نبی در امت است؛ نگاه به آنان باید نگاهی مبتنی بر نیاز درونی نسل جوان باشد، نه ادای وظیفهای از سر عادت.
ظرفیت حضور پیشکسوتان در اصلاح امور اجتماعی و فرهنگی بسیار فراتر از آن است که امروز به کار گرفته میشود. آنان که سالها علاوه بر ستایشگری در جایگاههای مدیریتی، نظامی، آموزشی یا مذهبی حضور داشتهاند، امروز میتوانند با همان هیبت و متانت، پیامآور همدلی و اصلاح باشند. حضور یک چهره باتجربه در مجامع خیریه یا نشستهای دینی، گاه بیش از هر سخنرانی اثرگذار است؛ محاسن سفید و صلابت او خود پیام آرامش و احترام را منتقل میکند.
*چه آسیبهایی در این خصوص وجود دارد؟
فرصتسوزی در بهرهگیری از تجربه این بزرگان، یکی از آسیبهای فرهنگی امروز است. نسل جوان مداحان نیز باید آنان را بشناسند، از آنان بیاموزند و پیوند میان نسلها را استمرار بخشند. تشکیل همایشهایی جداگانه برای جوانان یا پیشکسوتان، کار اشتباهی است که تنها به ایجاد فاصله میانجامد. در حالیکه حضور همزمان و همنَفس پیر و جوان، شور و شعور مشترکی میآفریند که از صدها نشست آموزشی پربارتر است.
تکریم پیشکسوتان نباید تنها در ظاهر انجام گیرد. باید برای پیشکسوتان نظامی روشن و پایدار از حمایت و تأمین در نظر گرفته شود. از طرفی هر جوانی که امروز بر منبر اهلبیت میخواند، فردا به سرعت این مسیر را طی خواهد کرد و خود در جایگاه سالخوردگی مییابد. پس نگاه به آینده باید واقعبینانه و دلسوزانه باشد.
با چنین نگاهی، به ویژه برای جوانان مداحی نباید تنها وسیله امرار معاش تلقی شود، بلکه رسالتی فرهنگی و خدومانه است. استقلال مالی مداحان، آنان را از وابستگی به مجالس گوناگون و از خواندن اشعاری غیرمطلوب بازمیدارد و رضایت آنان را نه در خشنودی بانی مجلس بلکه در رضایت اهلبیت جستوجو میکند. تقویت بنیه اقتصادی این قشر از طریق آموزش، حرفهآموزی و برنامهریزی برای خوداشتغالی، اقدامی پیشگیرانه و در عین حال عزتمندانه است.
همچنین گفته میشود که هرگونه نهادی در این عرصه اگر بخواهد مؤثر عمل کند، باید نگاهش را از کارهای نمایشی به اقدامات محتوایی و کارشناسی تغییر دهد. تکریم پیرغلامان باید همراه با شناخت شرایط سنی، روحی و جسمی آنان باشد. بهرهمندی از نظر خود پیرغلامان و همچنین حضور روانشناسان متخصص در حوزهی سالمندان برای برنامهریزی مراسمها و نشستها، اقدامی ضروری است تا مجالس از افراط در زمان و فشار بر جسم آنان دور بماند. توجه به این اصول میتواند نهفقط شأن پیشکسوتان را پاس بدارد، بلکه فرهنگ احترام و اخلاق را در بطن جامعه نهادینه کند.
نام و یاد چهرههای اخلاقمداری همچون مرحوم حاجآقای آهی، که زندگی و رفتارشان الگویی از نظم، ادب و تقوا بود، در این گفتار ماندگار میشود. آنان از برترین نمونههای پیوند میان دانش و اخلاق بودند؛ افرادی که در کنار هنر مداحی، در عرصههای علمی، شغلی و اجتماعی نیز نمونه موفق به شمار میرفتند و با تأسیس نهادهایی نظیر خانهی مداحان و بنیاد دعبِل، مسیر تازهای در ساماندهی فرهنگی گشودند.
بحمدالله بنیاد دعبل که در گذشته نیز منشأ اقدامات مفیدی برای پیرغلامان، و همچنین نمونه قابل تقدیر همکاری و همافزایی با سایر تشکلهای ستایشگری بوده است، اخیراً پویاتر از گذشته در حال توسعه کمی و کیفی در این حوزه است. امیدواریم که با برنامه ریزی علمی، و تلفیق خدماترسانی با بینش فرهنگی، روزهای موفقتری در پیش داشته باشد.