Skip to content Skip to footer

می‌گفت«تشریفات خواست ما نیست»؛از مقابله با بهائیت تا حضور در روضه مردم

به گزارش خبرنگار مهر، ارتباط تنگاتنگ با مردم همواره یکی از عوامل موفقیت قوای دینی و راهنمایان اخلاقی بشر می‌تواند قلمداد شود. آیت الله سید محمدعلی علوی گرگانی از مراجع تقلید و علمای برجسته حوزه علمیه قم بود که به اخلاق حسنه و مردم داری شهرت داشت. یاسر عسگری پژوهشگر تاریخ معاصر در خصوص این استاد فقید اخلاق نگاشته است:

آیت الله علوی گرگانی در خانواده‌ای متولد شد و پرورش یافت که این خانواده تأثیرات زیادی بر او گذاشت. پدرش عالم دینی بانفوذ حوزه علمیه بود که تصمیم گرفت در شهر گرگان مستقر شود و امورات دینی مردم منطقه را سروسامان بدهد؛ عالمی که محبوب منطقه بود و مردم داری اش زبانزد بود.

شاید بتوان گفت اولین استاد و حتی اولین استاد اخلاق آیت الله علوی گرگانی، همین پدر باشد که با اخلاق حسنه، مردم داری و تواضع و ساده زیستی، جان شیفتگان و مخاطبان را نوازش می‌داد. فاصله گرگان تا کوهستان بهشهر آنقدر زیاد نیست، آوازه آیت الله کوهستانی هم در منطقه پیچیده است و مردم داری و زهد و ساده زیستی این عالم هم روی او تأثیرات ماندگاری گذاشته بود. شاید بتوان چندین عالم و استاد اخلاق دیگر را هم ذکر کرد که آیت الله علوی گرگانی در سنین جوانی و میان‌سالی آنها را درک کرده و از آنها آموخته و تأثیر پذیرفته است؛ خصوصاً آیت الله سید احمد خوانساری که مجسمه اخلاق و تقوا در تهران معاصر بوده است و آیت الله شیخ مرتضی حائری یزدی که بیش از بیست سال از درس‌های فقهی و مَشی اخلاقی او بهره برده است.

اخلاق ممتاز و مردم داری

آیت الله علوی گرگانی برای مردم منطقه شمال (مازندران که سابقاً استان گلستان هم بخشی از آن بود و حتی گیلان) شخصیت ناشناخته ای نبوده و نیست. او در مقطعی نماینده مجلس خبرگان رهبری از استان مازندران بوده؛ در کنار بزرگانی چون حضرات آیات جوادی آملی، سید جعفر کریمی، صالحی مازندرانی، محمدی لایینی و هادی روحانی. خیلی از علمای استان و منطقه را می شناخته و ارتباطات صمیمی و قدیمی با آنها داشته است؛ هم استان مازندران فعلی و هم استان گلستان. در ابتدا، مرجعیت او منطقه‌ای و محلی بود و با اینکه مرجعیت او به مانند مرجعیت حضرات آیات صافی گلپایگانی و نوری همدانی در اوایل دهه هفتاد، از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اعلام نشد (ر. ک: بیانیه جامعه مدرسین، ۱۳ آذر ۱۳۷۳)، ولی به خاطر اخلاق ممتاز، مردم داری، مواضع اصولی و ارزشمند او و حضور به موقع در حوادث مختلف، کم کم مرجعیت او فراگیر و رسانه‌ای شد و هم بیشتر از گذشته، در بین مردم بیشتر شناخته شد و طبیعی بود که هم مورد توجه مسئولان و رسانه‌ها واقع شد و بیانات و پیام‌ها و مواضع او بازتاب‌های زیادی داشته باشد.

آیت الله علوی گرگانی به تبلیغ چهره به چهره و ارتباطات مردمی اعتقاد فراوانی داشت و شاید همین اعتقادش باعث شده بود درب دفتر او در خیابان صفاییه قم، به روی همگان باز باشد و هر فردی، واقعاً هر فردی، بدون هیچ هماهنگی قبلی و ممانعت از سوی دفترشان، در کنار ایشان بنشیند، سوالات یا شبهات را به راحتی و بی دغدغه بپرسد و پاسخش را بشنود و برود. نگارنده، بارها و بارها، نه یک سال، بلکه چندین سال، متوالی همین رویه را ناظر و شاهد بوده است. لبخند ملیح او همراه بر چهره اش بود. چهره بشّاشی داشت. کافی بود آدمی فقط او را ببیند و از لبخند ملیح اش لذت ببرد. خنده‌های دلنشینی داشت. غالباً در حاشیه سوالات و پاسخ‌ها، توجه مخاطبان را به اخلاق خوش، یاد خدا و پایبندی به نماز، تقوا و خداترسی، و رعایت احکام الهی دعوت می‌کرده است. یکسری احادیث و آیات الهی، توصیه همیشگی اش بود: «اذکرونی اذکرکُم»، یا «ایها الذین امنوا اتقوا الله».

به خاطر تنوع دیدارهایی که با مردم و مسئولان داشت مشکلات ریز و درشت مردم و کشور را می‌شناخت و به لطف الهی بسیار امیدوار بود و گذران مشکلات را با توکّل و توسّل و تلاش بیشتر مسئولان و همراهی مردم قابل حل می‌دانست. کشور و نظام و انقلاب را در بُن بست نمی‌دید و همواره به آینده، امیدوار بود و مردم را به عنایات و نصرت الهی، امیدواری می‌داد. سعی می‌کرد در مشکلات مختلف مردم، همراهی کند، صدای مردم محروم و مظلوم باشد و بیانیه اعتراضی اش در ماجرای گرانی بنزین در آبان ۱۳۹۶ که در پی بی تدبیری مسئولان، خساراتی برای کشور پدید آورد، فراموش ناشدنی است. شاید مجموعه بیانیه‌ها و اطلاعیه‌های این عالم اخلاقی طی سه چهار دهه اخیر، نشان دهد که حوزه علمیه و جامعه دینی کشور، چه عالمی مردمی و مردم داری را از دست داده است.

او دلباخته حضرت رسول اکرم (ص) و شیفته اهل‌بیت (ع) بود. در جلسات اخلاقی، به شرح احادیث و روایات اهل‌بیت (ع) می‌پرداخت. «انوار ملکوتی» درس‌های اخلاقی اوست که چندین جلد کتاب، از جمله «وصایای پیامبر (ص) به امام علی (ع)» و «وصایای پیامبر (ص) به ابوذر» از آن جمله است که خوشبختانه دفتر نشر معارف، آنها را تجدید چاپ و عرضه کرده است. سعی می‌کرد که مباحث اخلاقی اش مستند به سیره معصومین (ع) و روایات باشد و به همین جهت روی شرح احادیث تمرکز می‌کرد. رسمش این بود که در هر محفل و نشستی، حدیثی یا روایتی را بگوید و به این نکته واقف و باورمند بود که نقل احادیث اهل‌بیت (ع) باعث احیای قلوب می‌شود.

می‌گفت«تشریفات خواست ما نیست»؛از مقابله با بهائیت تا حضور در روضه مردم

به عزاداری امام حسین (ع) توجه ویژه‌ای داشت. از مروجان «پیاده روی اربعین» بود و این حرکت را بسیار بزرگ و ارزشمند می‌دانست. حضور تبلیغی دهه اول محرم در شهر و دیارش گرگان سنّت دیرینه او بود؛ همچنان که آیت الله جوادی آملی هم تا همین اواخر، در شهر آمل یا روستای احمدآباد دماوند، برای محرم و دهه آخر صفر، منبر تبلیغی می‌رفتند. متأسفانه خیلی‌ها از زادگاه خود غافل می‌شوند و کمتر در آنجا حضور می‌یابند و فضاهای فرهنگی و مذهبی زادگاهشان، به مرور تغییر می‌کند. آیت الله از این دسته علما نبود. هم به زادگاه خود توجه داشت و هم برای تقویت فضاهای فرهنگی و دینی آن برنامه داشت. او معتقد بود مردم منطقه شمال، خیلی متدین و باورهای عمیقی به دین و اهل بیت (ع) دارند. سالهای متمادی، دهه اول محرم را در گرگان به سر می‌برد. منبرهای حسینی او، ساده و همه فهم بود و در این ایام به تفسیر قرآن برای عموم نیز می‌پرداخت که عموماً توسط صداوسیمای مرکز گلستان، هم ضبط و پخش شده است.

تبلیغ در سنگسر برای مقابله با بهائیت

می‌گفت مردم منطقه به او خیلی لطف دارند و در این دهه، او را برای مجالس یا روضه‌های خانگی دعوت می‌کنند و من هم سعی می‌کنم جواب آنها را بدهم. برای اینکه به زحمت نیفتند مجالس روضه‌هایی را که صبح‌ها برگزار می‌شود، می‌پذیرم تا صاحب مجلس، کمتر اذیت شود و هم لازم به هزینه آن‌چنانی نباشد. سالهای طولانی در اواخر هفته، در تهران (مسجد فاطمیه خیابان ۱۷ شهریور جنوبی) منبر می‌رفت و در آنجا، هیئت عزاداری و صندوق قرض‌الحسنه ای تأسیس نمود. (ر. ک: آیت علم و عمل؛ یادنامه آیت الله علوی گرگانی، به کوشش سید حسین کشفی، ص ۷۵) سال‌ها هم در مهدی شهر سنگسر هم منبر می‌رفت (همان، ص ۱۰۰) و سعی داشته ضمن تبلیغ دین، از نفوذ و تبلیغات بهایی‌ها در میان مردم بکاهد.

آیت الله علوی گرگانی اعتقاد ویژه‌ای به انقلاب اسلامی و امام و رهبری داشت. حامی صادق و صمیمی رهبری و ولایت بود. به امام خمینی (ره) عشق می‌ورزید و شجاعت و درایت و هوشمندی او را می‌ستود. انقلاب اسلامی را ثمرات مجاهدت امام و همراهی مردم متدین و فداکار می‌دانست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از سوی امام به عضویت دادگاه عالی قم درآمد و تا زمان حیات امام، در آنجا مشغول بود. برای شرکت در جبهه‌های نبرد حق و باطل، چندین بار جلسه درس خود را تعطیل کرد و به جبهه‌ها شناخت. (ر. ک: آیت علم و عمل، ص ۷۸) تقویت نظام و رهبری را از واجبات می‌دانست و در دیدارها و جلسات و سخنرانی‌های عمومی از مواضع حکیمانه رهبر معظم انقلاب تقدیر و همگان را به اطاعت از ایشان و تقویت جایگاه ولایت فقیه توصیه می‌کرد. (همان، ص ۷۹) در گفتگویی خواندنی با مجله «پاسدار اسلام» می‌گوید: «اگر بناست جامعه ما دچار تشتّت نشود و اختلافی پیش نیاید، تنها راه این است که زیر سایه ولایت فقیه حرکت کنیم والّا اگر بنا بر نظر اجتهادی باشد، هر بزرگواری نظری دارد و جامعه ثبات نمی‌یابد.» (همان، ص ۱۱۹) می‌گفت: «چاره ای نداریم جز اینکه بپذیریم وحدت جامعه زیر سایه ولایت فقیه میسّر است» یا «نظر حقیر این است که اگر بخواهیم جامعه را رهبری کنیم هیچ راهی نداریم الّا قبول ولایت فقیه.». (همان، ص ۱۲۰)

آیت الله علوی گرگانی به مسأله ازدیاد نسل و افزایش جمعیت توجه داشت. نظراتش را صریح و بی ملاحظه بیان می‌کرد. شاید در نظر عده‌ای، بیان اینگونه نظرات با شأن و جایگاه مرجعیت تناسبی نداشته باشد ولی وقتی در موضوعی احساس تکلیف می‌کرد، ورود می‌کرد یا هرجایی که مطالبه‌ای از سوی رهبر معظم انقلاب بیان می‌شد، سعی می‌کرد همان مسائل و دغدغه‌ها و مطالبات ولی فقیه را از مردم و مسئولان و مخاطبان پیگیری کند. تلاش داشت هم صدای مردم باشد، هم رابط مردم با حکومت و هم حامی ولی فقیه جامعه. سعی می‌کرد این سه نقش را به نحو احسن انجام بدهد و اگر مواضع دو سه دهه اخیر آیت الله بررسی شود می‌توان ایفای این نقش‌ها را به وفور دید.

می‌گفت: تشریفات خواست ما نیست

به سفرهای استانی و منطقه‌ای توجهی ویژه‌ای داشت و نفس سفر و دیدار مردم را بسیار غنیمت می‌شمرد، ولی متأسفانه شرایط سفرهای استانی را برای خودشان، مهیا نمی‌دید. شخصاً از او پرسیدم که چرا به سفرهای استانی نمی روید؟ در پاسخ گفتند شاید شروع سفر با خودمان باشد، ولی در ادامه از دست ما خارج می‌شود و هزینه‌هایی بر بیت المال تحمیل می‌شود که راضی به آن نیستیم. می‌گفت اگر سفری به یک استان داشته باشیم، درخواست دیدارهای متعدد باعث می‌شود هم آن برنامه‌ها و اهداف ما محقق نشود و هم اگر به برخی درخواست‌ها پاسخ رد بدهیم، ممکن است مورد سوءاستفاده دیگران قرار بگیرد و تلقی‌های بدی از آنها بشود. از طرفی معمولاً هزینه‌های زیاد و تشریفات غیر اراده ما، بر این سفرها تحمیل می‌شود که خواست ما نیست. لذا قید این سفرها را زدیم. او علیرغم اینکه به سفرهای استانی اعتقاد داشت ولی به خاطر یکسری ملاحظاتی، شرایط را برای تحقق آن نامناسب می‌دانست. اینکه می‌توانست از نزدیک با مشکلات مردم جاهای مختلف کشور آشنا بشود و گوش شنوایی برای مردم باشد، شاید بتوان با پیگیری‌های میدانی، بخشی از مشکلات مردم را کم کند یا پاسخگوی سوالات و شبهات آن مردم باشد. به مسأله رسانه هم توجه داشت و سعی می‌کرد نظرات و مواضعش، هیچ وقت مورد سوءاستفاده رسانه‌ها و مُغرضین و دشمنان قرار نگیرد.

به دیدار علما اعتقاد داشت و دیدار علما را فرصتی برای همفکری و مشورت و وحدت و همدلی و مانع تفرقه و سوءتفاهم می‌دانست. از قدیم الایام ارتباطات حسنه و گسترده ای با شخصیت‌ها و علما داشت، خصوصاً علمای اخلاق. ارتباطات تنگاتنگی با برخی علمای برجسته حوزه هم داشت. از جمله با دوستان و هم دوره‌های قدیمی خودش مانند آیات جوادی آملی و صالحی مازندرانی. با نسل‌های قبلتر خودشان مانند آیات صافی گلپایگانی و مکارم شیرازی و… هم مرتبط بودند. به بزرگان حوزه احترام می‌گذاشت و سعی داشت و توصیه می‌کرد که حُرمت بزرگان حوزوی خدشه دار نشود.

برای مرجعیت، نقش پدری و نظارتی قائل بود و در درگیری‌های جناحی و سیاسی ورود نمی‌کرد. سعی می‌کرد با اخلاق و تواضع ستودنی اش، اختلافات را در جامعه کاهش بدهد. تلاش داشت از یکسو وظیفه پدری و نظارتی اش را در جامعه ایفا کند و به اختلافات دامن نزند و هم آتش بیار معرکه برخی جریانات سیاسی نشود. رویه اش این بود که خودش را با ولی فقیه هماهنگ و منطبق بکند تا صدای تفرقه و دوگانگی از او و دفترش شنیده نشود.

از استان گلستان آمده بود؛ منطقه‌ای که سالهاست که اهل سنت و شیعه با هم زندگی می‌کنند. بر اهمیت سبک زندگی اسلامی و دوری از افراط و تفریط اعتقاد داشت و جزو طیف‌های حامی وحدت اسلامی و تقریب مذاهب محسوب می‌شد؛ نه اینکه از اصول و عقاید شیعی دست بکشند و در بیان عقاید و آموزه‌های شیعی کوتاهی شود، ولی بر زندگی مسالمت‌آمیز و بدون تنش و حاشیه و حفظ همبستگی اجتماعی و تقویت مشترکات دینی و اعتلای جوامع اسلامی تأکید داشت و بر دشمن مشترک یعنی آمریکا و صهیونیسم هشدار می‌داد و تفرقه میان امت اسلامی را به سود دشمنان دین و خدا می‌دانست. منتقد وهابیت و جریانات تکفیری بود و مواضع و اقدامات تفرقه انگیز و جنایت‌هایشان را باعث شکاف جامعه اسلامی و هدر رفتن انرژی ملت‌ها و دولت‌های اسلامی و در راستای منافع صهیونیست‌ها و دشمنان اسلام و مسلمانان می‌دانست.

در حوادث و مسائل بین المللی و جهان اسلام اظهارنظر می‌کرد. از حامیان جدی آرمان فلسطین و جبهه مقاومت بود. بارها با صدور پیام‌ها و بیاناتی، در زمان‌ها و مناسبت‌های مختلف، ضمن محکوم کردن جنایت‌های ددمنشانه رژیم اشغالگر قدس، از همه آزادمردان جهان به ویژه ملت‌های مسلمان و کشورهای اسلامی می‌خواست تا با حمایت‌های معنوی و مادی خود به کمک مردم ستمدیده فلسطین بشتابند. بر بزرگداشت «روز قدس» و زنده نگهداشتن یاد و نام فلسطین تأکید ویژه‌ای داشت و هر ساله بدین مناسبت، مردم را به حضور در این راهپیمایی و حمایت از فلسطین دعوت می‌کرد. «مظلومیت مردم فلسطین»، «محکومیت جنایات صهیونیست ها»، «سکوت مجامع بین المللی» و «کوتاهی کشورهای اسلامی» ترجیع بند پیام‌های او در این باره است. معتقد بود: «جنایات ددمنشانه رژیم سفاک صهیونیستی که با محاصره و آزار دائمی مردم مظلوم فلسطین سعی در وادار کردن آنها به رها کردن خاک و سرزمین و آرمان‌های خود دارد، با سکوت و بعضاً حمایت جوامع جهانی و مستکبرین هر روز ابعاد تازه‌ای به خود می‌گیرد، ریختن خون زنان و مردان و کودکان بی‌گناه عادت همیشگی این رژیم است.» . ک: تسنیم، ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰) بیانات و پیام‌های زیادی به مناسبت‌های مختلف درباره جبهه مقاومت، عراق، لبنان، افغانستان، یمن، پاکستان و… از او صادر شده است. از موضوعاتی مثل اشغال و جنگ و جنایات و تضییع حقوق مسلمانان و شیعیان جهان گرفته تا بی حرمتی به اماکن و مقدسات اسلامی و شیعی تا وقوع پدیده‌هایی مانند سیل و زلزله و حتی پیام تسلیت به مناسبت درگذشت یا شهادت برخی چهره‌های جهان اسلام. در مواردی، با انتقاد از برخی کشورهای مسلمان به‌ویژه عربستان سعودی تأکید می‌کرد: «ای کسانی که خادم‌الحرمین هستید به داد بیچارگان برسید، چرا به استعمارگران کمک می‌کنید.»

آیت الله از مشورت با کارشناسان حوزه‌های مختلف به ویژه مسائل بین الملل و جهان اسلام ابایی نداشت و برخی کارشناسان و نخبگان مطلع، اطلاعات به روزی از شرایط مناطق و حوادث مناطق و حوادث مختلف خود ارائه می‌دادند. کارشناسانی امثال سهیل اسعد و هادی معصومی زارع، از دیدارها و جلسات خصوصی مشورتی با ایشان می‌گفتند که آیت الله چقدر مشتاق شنیدن آخرین اخبار و تحلیل‌ها درباره مسائل آمریکای لاتین و جریانات تکفیری و حوادث غرب آسیا بوده است. حتی بارها از نگارنده، وضعیت نشر کتاب و بازار کتاب و مشکلات ناشران را می‌پرسید.

Leave a comment

0/100

2 × 3 =

3 × 1 =

عضویت در خبرنامه

از آخرین اخبار و اطلاعیه های سایت مطلع گردید

[yikes-mailchimp form="7"]

عضویت در خبرنامه

از آخرین اخبار و اطلاعیه های سایت مطلع گردید

[yikes-mailchimp form="7"]