
کتاب تمدن در سیاست بین الملل منتشر شد
به گزارش …، پرسش کانونی پژوهش حاضر این است که «ورود مفهوم تمدن به دانش سیاست بینالملل، بهعنوان یک حوزه مطالعاتی علوم اجتماعی، چه پیامدهای نظری و دانشی در این حوزه مطالعاتی بینرشتهای داشته است؟»
بر این اساس، بههنگام بهرهبردن از سطح تحلیل تمدن بهعنوان ابزار تحلیل سیاست بینالملل، باید بررسی کرد «چه تفسیری از مفاهیم اساسی سیاست بینالملل نظیر نظم، آنارشی و تغییر ارائه خواهد شد» و بر مبنای این تفسیر «ماهیت نظام بینالملل و شکلگیری نظم جهانی چگونه خواهد بود.»
پس از آن است که میتوان به برخی پرسشهایی جزئیتر اما بااهمیتتر، نظیر تحلیل پدیده نظم و تغییر در زیرسیستمهای جهانی نظیر جهان اسلام یا خاورمیانه و… پرداخت. بنابراین ضروری است که تمدن در سیاست بینالملل، همانند دولت ملی و سطح سیستمی، بهمثابه یک سطح تحلیل در نظر گرفته شود و مباحث نظری و فرانظری آن، پیش از استفاده از تمدن بهمثابه سطح تحلیل، تدوین و تنظیم گردد.
کتاب حاضر حاصل قریب به یک دهه تحقیق در حوزه مطالعاتی تمدن در سیاست بین الملل است.
نوروزی فیروز، نویسنده این اثر ارزشمند، نظام مسائل و طرح کلانی در ذهن دارد. این نظام مسائل و طرح کلان در تحصیل رشته روابط بینالملل، مطالعه تاریخ معاصر کشورهای اسلامی (جهان اسلام)، تاریخ معاصر غرب و مطالعات تمدنی ریشه دارد.
این طرح کلان سابقهای طولانی دارد که بخش قابل توجهی از آن در دوران تحصیل ایشان در دانشگاه علامه طباطبایی و بهرهمندی از اساتید این دانشگاه به ویژه سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، مجتبی عبد خدایی، دکتر سید محمد طباطبایی شکل گرفته و استمرار آن در پژوهشهایی بوده است که در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بارور شده است که طی سالیان گذشته، طرح مزبور در قالبهای مختلف پژوهشی (تألیف، ترجمه، کرسیها و..) تکمیل شده است.
کتاب حاضر بخش نظری از این طرح کلان پژوهشی است. پرسش کانونی پژوهش حاضر این است که صورتبندی نظم در جهان اسلام درنهایت به کدام سو میل میکند؟ در راستای این پرسش، اگر بخواهیم از منظر تمدنی نگاهی به مقوله نظم در سیاست بینالملل و سپس نظم در جهان اسلام داشته باشیم، تحلیلی تمدنی چه چیزی در باره نظم آتی به ما خواهد گفت؟ اساساً تحلیل تمدنی از کجا آغاز خواهد شد و در کجا منزل خواهد گرفت؟ به تعبیر بهتر چه زمانی میتوانیم بگوییم که نظم تمدنی ایجاد شده است؟ چه زمانی نهادینه میشود و در چه فضایی به بلوغ میرسد؟ کنشگران نظام بینالملل در وضعیت نظم تمدنی بر اساس چه انگیزهها، نیتها یا جهتگیریهایی کنشهای خود را به اجرا میگذارند؟ اینها مجموعه سوالاتی است که در این پژوهش تلاش میشود که به آن پاسخ داده شود.
سرفصلهای کتاب عبارت است از:
فصل اول: مروری بر ورود تمدن به سیاست بینالملل
فصل دوم: کاربست تمدن به مثابه رویکرد در سیاست بینالملل
فصل سوم: تحلیل سیاست بینالملل از دریچه خوانشهای تمدنی
فصل چهارم: دولتِ تمدنی و کنشگری در روابط بینالملل
فصل پنجم: تحلیل تمدنی و صورتبندی مسئله «نظم» در جهان اسلام
فصل ششم: نهادهای تمدنی و بسط همگرایی در جهان اسلام