Skip to content Skip to sidebar Skip to footer

روایتی از زندگی و مجاهدت آیت‌الله شفیعی؛ فقیهِ مسجدِ خیابان آزادگان

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها – علی نواصر: مسجدِ شفیعی در خیابان آزادگان از این پس سحرگاهانش صدای گام‌هایی را کم دارد؛ صدایی آرام، مطمئن و آشنا که پیش از اذان در سکوت شب جا خوش می‌کرد و چراغ شبستان را روشن می‌ساخت. دیوارهای مسجد هنوز آیات را به خاطر دارند، محراب هنوز قامت نماز را از بر است اما جای آن نگاه مهربان و آن صدای شمرده که کلمات دین را ساده و صمیمی می‌نشاند، خالی است. مسجد، فقدان را زودتر از مردم فهمیده است.

این‌جا فقط یک امام جماعت از دست نرفته؛ حافظه‌ای جمعی خاموش شده است. ۵۰ سال حضور، با مردم بودن، شنیدن، گفتن و زیستن در کنار رنج‌ها و امیدها، از مسجد شفیعی مکانی ساخته بود که بی او معنایی دیگر دارد. پیرمردانی که با عصا می‌آمدند، جوانانی که پای تفسیر می‌نشستند و طلبه‌هایی که پرسش‌های فقهی‌شان را با اضطراب مطرح می‌کردند، همه می‌دانند که این صدا دیگر از همان جای همیشگی نخواهد آمد.

روایتی از زندگی و مجاهدت آیت‌الله شفیعی؛ فقیهِ مسجدِ خیابان آزادگان

مسجد اما به یاد خواهد سپرد؛ به یاد خواهد سپرد عالمی را که دین را نه تنها از فراز منبر که از متن زندگی می‌گفت. آیت‌الله سید علی شفیعی، برای این مسجد یک نام نبود؛ ستون بود و اکنون، ستون رفته است و سقف خاطره‌ها بر شانه‌های مردم سنگین‌تر شده است.

تولد در خانواده علم و تقوا

آیت‌الله سید علی شفیعی در سال ۱۳۱۹ هجری شمسی در دزفول، در خانواده‌ای ریشه‌دار از سادات روحانی و خوش‌نام خوزستان دیده به جهان گشود. پدرش، مرحوم آیت‌الله حاج سید محمدرضا شفیعی، از علمای برجسته، متقی و اثرگذار منطقه بود که نه‌تنها معلم نخست فرزند، بلکه الگوی زیسته دیانت، ساده‌زیستی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی به‌شمار می‌رفت. فضای خانه، فضای قرآن، درس و گفت‌وگوی علمی بود و کودک، زودتر از هم‌سالانش با زبان دین انس گرفت.

روایتی از زندگی و مجاهدت آیت‌الله شفیعی؛ فقیهِ مسجدِ خیابان آزادگان

آموزش قرآن و معارف اسلامی را نزد پدر آغاز کرد و هم‌زمان تحصیلات جدید را نیز پی گرفت؛ ترکیبی که بعدها در نگاه جامع او به دین و جامعه، نقشی تعیین‌کننده ایفا کرد. پس از طی مقدمات علوم اسلامی در اهواز، استعداد، پشتکار و شوقی سیری‌ناپذیر برای فهم عمیق‌تر معارف دینی، او را به مسیر حوزه و مراتب عالی‌تر رهنمون ساخت.

هجرت علمی به نجف اشرف

در سن ۲۰ سالگی، آیت‌الله شفیعی راهی نجف اشرف شد؛ شهری که قرن‌ها کانون فقاهت شیعه بوده و نفس کشیدن در آن، خود درسی بزرگ به‌شمار می‌آید. سال‌های اقامت در نجف، سال‌های صبر، مجاهدت علمی و تهذیب نفس بود. وی از محضر بزرگانی چون آیات عظام سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خوئی، امام خمینی (ره)، میرزا باقر زنجانی و دیگر استادان طراز اول بهره برد و در دروس خارج فقه و اصول، به مرتبه‌ای رسید که نبوغ و ژرف‌اندیشی‌اش مورد توجه استادان قرار گرفت.

ثمره این سال‌ها، نائل‌شدن به درجه اجتهاد در ۳۵ سالگی بود؛ اجتهادی مستحکم که با دریافت اجازات متعدد از مراجع بزرگ تقلید، رسمیت یافت و جایگاه علمی او را در شمار مجتهدان صاحب‌نظر تثبیت کرد. نجف، برای او فقط مدرسه نبود؛ مکتب بود، و این مکتب را با خود به خوزستان آورد.

بازگشت و آغاز یک جریان علمی در اهواز

بازگشت آیت‌الله شفیعی به خوزستان، آغاز فصل تازه‌ای در حیات علمی حوزه علمیه اهواز بود. از سال ۱۳۶۲، تدریس دروس خارج فقه و اصول را آغاز کرد؛ دروسی که به‌سرعت به کانونی برای طلاب مستعد، فضلا و حتی اساتید تبدیل شد. شیوه تدریس او، تلفیقی از دقت اجتهادی، نظم علمی و توجه به نیازهای عینی جامعه بود.

روایتی از زندگی و مجاهدت آیت‌الله شفیعی؛ فقیهِ مسجدِ خیابان آزادگان

دهه‌ها تدریس مستمر، نسلی از طلاب و روحانیون را پرورش داد که امروز هر یک در گوشه‌ای از این سرزمین، منشأ اثرند. آیت‌الله شفیعی، استادِ صرفِ درس نبود؛ مربی اندیشه و اخلاق بود و همواره بر پیوند علم با تقوا و مسئولیت اجتماعی تأکید داشت.

بیش از ۷۰ اثر علمی و پژوهشی به زبان‌های فارسی و عربی، بخشی از میراث ماندگار این فقیه ربانی است. آثار او حوزه‌های متنوعی چون فقه، اصول، اخلاق، تاریخ اسلام و نظام ولایت فقیه را دربرمی‌گیرد. کتاب‌هایی همچون مقدمات اخلاق اسلامی، نظام ولایت فقیه، نماز، درس زندگی، از گوشه و کنار تاریخ، بررسی زندگی امام حسن مجتبی (ع) و مرجعیت آیت‌الله خامنه‌ای، نشان‌دهنده دغدغه او برای پاسخ‌گویی به نیازهای فکری جامعه معاصر است.

قلم آیت‌الله شفیعی، قلمه‌ای روشن و مسئول بود؛ نه پیچیده‌نویسیِ گریزنده از مخاطب داشت و نه ساده‌سازیِ مخدوش‌کننده معنا. او می‌خواست دین فهمیده شود، نه فقط خوانده.

مجاهدت انقلابی و مسئولیت‌های اجتماعی

آیت‌الله شفیعی از چهره‌های پیشگام مبارزات انقلاب اسلامی در خوزستان بود. پیش از پیروزی انقلاب، همراه و همدل با نهضت امام خمینی (ره)، در آگاهی‌بخشی، انتقال پیام‌های انقلاب و تحمل فشارها و احضارهای مکرر ساواک، نقشی فعال ایفا کرد. انقلاب برای او یک شعار نبود؛ ادامه طبیعی همان فهم عمیقی بود که از اسلام اجتماعی و مسئولیت‌محور داشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقاطع حساس استان خوزستان، مسئولیت‌های خطیری را بر عهده گرفت؛ از عضویت در هیئت هفده‌نفره ساماندهی مشکلات اهواز تا نمایندگی حضرت امام (ره) در لشکر ۹۲ زرهی، ریاست دادگستری استان خوزستان و دیگر مسئولیت‌های قضائی و امنیتی. او در این مسئولیت‌ها، همواره کوشید عدالت را با رأفت و قانون را با اخلاق همراه سازد.

مجلس خبرگان و اعتماد عمومی

اعتماد علما و مردم، آیت‌الله سید علی شفیعی را از دوره دوم مجلس خبرگان رهبری، برای چهار دوره متوالی، به‌عنوان نماینده مردم خوزستان راهی این مجلس کرد. حضوری متین، دقیق و مسئولانه که بیش از هر چیز، مبتنی بر وفاداری به مبانی انقلاب و حفظ جایگاه رهبری بود. او در خبرگان، اهل هیاهو نبود؛ اهل تشخیص و تدبیر بود.

با همه مسئولیت‌ها، آیت‌الله شفیعی هیچ‌گاه از مردم فاصله نگرفت. بیش از پنج دهه اقامه نماز جماعت در مسجد شفیعی اهواز، تدریس تفسیر قرآن، نهج‌البلاغه و اخلاق اسلامی، و حضور مستمر در رسانه استانی، او را به چهره‌ای صمیمی و در دسترس بدل کرده بود. مسجد آزادگان، شاهد این پیوند صادقانه است؛ پیوندی که دین را به زبان زندگی ترجمه می‌کرد.

در کنار این فعالیت‌ها، تأسیس نخستین صندوق قرض‌الحسنه اسلامی اهواز، بازسازی مسجد شفیعی و حمایت از مراکز فرهنگی و قرآنی، جلوه‌هایی از نگاه اجتماعی و عمل‌گرای او به دین بود.

خانواده، صبر و شهادت

زندگی آیت‌الله شفیعی، با صبر آمیخته بود؛ صبری که در شهادت فرزندش، طلبه شهید سید مرتضی شفیعی، جلوه‌ای عمیق یافت. او پدر شهید بود و این حقیقت، سکوت و متانتش را معنا می‌کرد. از دست دادن فرزند دیگرش، مرحوم حجت‌الاسلام سید محسن شفیعی نیز بر این اندوه افزود، اما قامتش خم نشد؛ چرا که زندگی‌اش، پیش‌تر برای چنین امتحان‌هایی آماده شده بود.

روایتی از زندگی و مجاهدت آیت‌الله شفیعی؛ فقیهِ مسجدِ خیابان آزادگان

اکنون که مسجد آزادگان، قامت آیت‌الله سید علی شفیعی را در محراب نمی‌بیند، مسئولیت بر دوش ما سنگین‌تر است. او رفت، اما راهی که نشان داد، باقی‌ست؛ راهی که علم را با تقوا، سیاست را با اخلاق و دیانت را با مردم‌داری در هم می‌آمیخت. نام او، در حافظه حوزه و شهر، نه به‌عنوان یک مقام، که به‌عنوان یک مرام ثبت خواهد شد.

مسجد دوباره پر خواهد شد، اذان گفته خواهد شد و درس‌ها ادامه خواهد یافت؛ اما آن صدای آرام و آن نگاه مطمئن، دیگر فقط در خاطره‌ها است. آیت‌الله شفیعی رفت، اما مسجد آزادگان و خوزستان، برای همیشه نشانی از او بر دل دارند؛ نشانی از عالمی که دین را زندگی کرد، نه فقط تدریس.

Leave a comment

0.0/5