Skip to content Skip to sidebar Skip to footer

«فبک» چیست؟؛ کمک به اندیشه ورزی کودک یا میدان سردرگمی

به گزارش خبرنگار مهر، «فبک» یا همان فلسفه برای کودکان نام طرح درسی که سال‌های اخیر در میان محافل تربیتی ویژه کودکان و نوجوانان مطرح شده است و کمک می‌کند تا پرسشگر کودک به سمت تفکر در مسائل مهم انسانی متمرکز شود. فبک در حقیقت به دنبال این است تا مسیر رسیدن به پاسخ را روشن کرده و در دنیای کودکان مفاهیم فلسفی را به زبان کودکان نزدیک کند. محمد خیاط زنجانی دکترای الهیات و حکمت اسلامی و تعلیم و تربیت اسلامی و مدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمانشاه در سلسله صحبت‌هایی به برخی پرسش‌های مطرح شده درباره فبک و چگونگی کارکرد آن برای کودک پاسخ داده است. در اولین گام او به این سوال پاسخ می‌دهد که آیا برنامه فلسفه برای کودک و نوجوان موجب شک در ذهن کودک نمی‌شود و سبب سردرگمی تفکری و اندیش‌های در او نمی‌شود؟

وی در اینباره توضیح می‌دهد: اول اینکه باید جایگاه «شک» را درست درک کنیم. وقتی شک را نسبت می‌دهیم به یک فرایند یا برنامه، باید ببینیم که خودِ شک چه جایگاهی دارد: آیا شک، فرایندی نامطلوب در تربیت است؟ جمله‌ای از استاد مطهری نقل می‌کنم که می‌فرمودند: «شک، کاروانسرای خوبی است؛ اما منزل‌سرای خوبی نیست.» یعنی جایی است که اگر کودک، نوجوان و در واقع هر انسانی لحظه‌هایی در دنیای شک و تردید زندگی کرد، مشکلی نیست؛ مشروط بر اینکه آن‌جا منزل نکند، بلکه آن را مَحلِ عبوری برای رسیدن به حقیقت بداند. این، خوب است.

پس اگر بتوانیم شک را در ذهن کودک ایجاد کنیم، تردید نسبت به مسائل پیرامونش به وجود آوریم، سوال را در وجودش زنده کنیم، و همزمان موفق شویم این شک را در یک فرایند صحیح درک حقیقت قرار دهیم، چه بهتر!

در واقع، فیلسوفان بزرگ جهان نیز از همین مسیر گذر کرده‌اند. شخصیتی مانند دکارت را در میان فیلسوفان غرب در نظر بگیرید: همین شک‌گری او، وی را به حقیقت رساند. همان جمله مشهورش «من شک می‌کنم، پس هستم» پایه‌ای شد برای درک وجود عالم. پس شک، کاروانسرایی است که می‌تواند کودک و نوجوان ما را در مسیر درک حقیقت قرار دهد؛ عاملی انگیزشی، عاملِ حرکت و جست‌وجو، عاملِ پرسش‌گری و کاوشگری؛ و همه این‌ها نیازِ تربیتِ فکریِ هر انسانی است.

نکته دوم اینکه چرا فکر می‌کنیم برنامه فلسفه برای کودک و نوجوان هدفش قرار دادن مفاهیمی پر از تردید، شک و اشکال در ذهن کودک است؟ در این برنامه، بیش از آنکه دنبال «محتوا» باشیم، دنبال «روش» هستیم.

قصد داریم کودکی را پرورش دهیم که عادت داشته باشد به فکر کردن، به نگاه کردن، و از کنار مسائل به‌راحتی عبور نکند. این همان هدفی است که در برنامه فلسفه کودک و نوجوان دنبال می‌کنیم؛ هدفی که در سیره تربیتیِ صحیحِ اسلامی نیز دیده می‌شود.

همان‌طور که دعوت به تفکر، دعوت به تعقّل و دعوت به تدبّر در امور، از آموزه‌های پربسامد در نصوص و متون دینیِ ما است. بنابراین، باید به این نکته نیز توجه کنیم.

نکته سوم اینکه وقتی صحبت از «فلسفه اسلامی برای کودک و نوجوان» می‌شود، هدفمان این است که از آموزه‌هایی بهره ببریم که پاسخی بوده‌اند به شک‌ها، شبهات و سوالات ذهن بشر. حکماً و فیلسوفان بزرگ تاریخ اسلام نیز با همین شبهات روبرو شدند و با مبانیِ عقلانی و مسیرِ صحیحِ تعقّل، به ما آموختند که چگونه با مسائل برخورد کنیم.
پس اگر ما بخشی از آموزه‌هایِ غنیِ تفکر اسلامی که در حکمت اسلامی دیده می‌شود را از طریقِ روش‌های جذاب و متناسب با سنِ کودک و نوجوان، مثلاً از طریقِ داستان، بازی، تئاتر، اردو، بازدید و مواجهه با طبیعت و نظام هستی، به او منتقل کنیم، در واقع داریم به او «اصول» را می‌آموزیم؛ داریم پاسخ‌هایی را در اختیارش می‌گذاریم که یا امروز یا فردا، هنگامِ مواجهه با شک‌ها و سوالات، بتواند از آن‌ها به‌عنوان راه‌های برون‌رفت از تردید استفاده کند.

بنابراین، نه تنها برنامه فلسفه برای کودک و نوجوان به‌ویژه با رویکرد اسلامی سببِ شک، تردید یا آشفتگی ذهنی نمی‌شود، بلکه با ایجاد یک نظامِ صحیحِ تفکر و فراهم کردن اصولِ درکِ جهان، در فرایندی کوتاه‌مدت و بلندمدت، کودک را برای روبه‌رو شدن با هرگونه شک، شبهه یا اشکال، آماده می‌کند.

Leave a comment

0.0/5