به گزارش خبرنگار مهر، عبدالله نصری استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در آئین رونمایی از ویراست جدید کتاب ارتباط انسان_ جهان علامه محمد تقی جعفری که امروز در دانشگاه جامع انقلاب اسلامی برگزار شد با اشاره به توجه علامه جعفری نسبت به علوم و متفکران غربی گفت: علامه جعفری از دانشمندان برجسته حوزه نجف بوده و در زمانی که توجه به فلسفه در میان علما کم بود، ضمن پرداختن به فلسفه اسلامی، به فلاسفه و متفکران غرب نیز توجهی جدی داشت.
وی افزود: در سالهای سالهای ۳۴ تا ۳۸ هجری شمسی، یعنی زمانی که علامه بین ۳۰ تا ۳۴ سال سن داشت، سه کتاب مهم منتشر کرد: کتاب «تعامل علم و دین» که برای اولین بار به مسئله رابطه علم و دین پرداخته است؛ کتاب «نهایه الادراک» که مجموعه آثاری است که در سالهای بعد نوشته شده؛ و کتاب «ارتباط انسان و جهان» که تألیف آن ۱۲ سال طول کشیده و از زمان ۱۸ سالگی علامه آغاز شده است.
نصری گفت: علامه در این باره میفرمود که من برای نوشتن این کتاب به حدود دو هزار کتاب رجوع کردم. وقتی از او پرسیده شد که چگونه در شرایطی که همچنان امکانات کتابخانهای و انتشاراتی محدود بود، چنین کاری را انجام داده است، پاسخ داد: جهان عرب زودتر از ما با متفکران غرب آشنا شد. من برخی از آثار را کامل خواندم، برخی را در قالب فصول مطالعه کردم و گاهی همان فصول را چندین بار مرور نمودم. من متوجه شدم که علامه برای آنچه درکش برای او مشکل بود، با افرادی که تسلط زبانی داشتند همکاری میکرد و با همین دقت و جدیت، مطالعاتش را پیش میبرد.
وی خاطرنشان کرد: کتاب «ارتباط انسان و جهان» دربرگیرنده مباحث هستیشناسی و شناختشناسی است، اما از همان آغاز، به مسائل انسانشناسی نیز توجه ویژهای شده است و به آثار و مفاهیمی اشاره دارد که بعدها در جهان مورد توجه قرار گرفتند.
نصری توضیح داد: در آغاز دهه ۳۰، حلقهای به نام «اصول فلسفه» در نجف شکل گرفت که در آن علامه جعفری و گروهی از شاگردان، مباحث مربوط به رئالیسم فلسفه را شکل دادند. برخی از مراجع وقت که در این جلسات شرکت داشتند، گفتهاند که علامه در این دوران در حال نوشتن کتاب «اصول فلسفه» بود و مباحثی را مطرح میکرد که بعداً در کتاب «روش رئالیسم» گنجانده شد.
وی ادامه داد: متأسفانه این مسیر بهخوبی ادامه نیافت، در حالی که همین کتاب، اولین اثر در فلسفه اسلامی بود که از معرفتشناسی آغاز میشد، در حالی که تا پیش از آن، تمام کتب فلسفی از هستیشناسی شروع میشدند. این کتاب مسائل مهمی را مطرح میکرد، اما بهسبب شرایط آن دوران، تأثیر گستردهای در حوزه و دانشگاه نداشت؛ در حالی که اگر این تأثیر حاصل میشد، فلسفه ما را بهطور کلی دگرگون میکرد.
استاد علامه طباطبایی گفت: همزمان با این حلقهها در نجف، در قم نیز جلساتی درباره «ارتباط انسان و جهان» برگزار میشد و آقای مرحوم صدر نیز در درسهای علامه جعفری شرکت میکرد. وقتی از علامه پرسیده شد که آیا در نجف حضور در چنین جلساتی دشوار نبود، مستقیماً گفت که آقای مراجع، ما را پذیرفته و به ما اعتماد داشتند نکتهای که گواهی بر پذیرش و جایگاه فکری ویژه علامه در میان علمای بزرگ بود.
نصری افزود: یکی از استادان فلسفه غربی گفته است که نقد مارکسیسم و پوزیتیویسمی که علامه در آثارش مطرح میکند، صرفاً یک نقد نیست، بلکه مبنایی برای شکوفایی فلسفه اسلامی محسوب میشود.
وی گفت: علامه جعفری آن متفکری بود که همزمان با مطالعه فلسفه غرب و اسلام، کتاب مینوشت. استاد حائری در اینباره میگوید: فلسفه زبانی جهانی است و خداوند عقل و اندیشه را فقط به مسلمانان نداده است. در حالی که برخی در ذهن خود تصور دارند که عقل و فهم، نصیبی برای گروه ویژهای است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: خود علامه در آثارش مستقیماً با متفکران غربی گفتگو میکند و تنها منظورش نقد نیست. در حالی که برخی بزرگان ما، حتی اگر کتاب معاصر مهمی منتشر شود، خودشان آن را نمیخوانند و به شاگردان واگذار میکنند. این تفاوت اساسی با اینگونه برخورد است که انسان با متن درگیر شود و بخواهد آن را درک کند در صورتی که علامه جعفری اینگونه نبود.
