
ترجمان در عصر هوش مصنوعی بازهم دیده میشود؟/مجالی برای خواندن عمیقتر
خبرگزاری مهر، گروه دین، حوزه و اندیشه-سیده فاطمه سادات کیایی: شماره جدید نشریه ترجمان در حالی به دست مخاطبین خود رسیده که با تغییراتی در شکل و ظاهر همراه بوده و آنان را با فرمی جدید از نشریه رو به رو کرده است. ترجمان که به عنوان نشریه در حوزه علوم انسانی فعالیت دارد عمده تلاش خود در مسیر انتخاب و ترجمه متون علوم انسانی به کار گرفته است تا آن را با زبانی قابل فهم به خوانندگان خود عرضه کند. ترجمان به احترام مخاطبین خود همزمان با انتشار نسخه جدید، در پستی اینستاگرامی به شرح ماجرای تغییر ظاهری خود پرداخته است و این تغییرات را در جهت سازگاری بیشتر با محتواهای جدید و نیاز مخاطبان عنوان کرده است.
در این خصوص با مرتضی منتظری مقدم سردبیر نشریه به گفتگو پرداختیم تا از کم و کیف تغییرات جدید ترجمان جویا شویم.
*تغییراتی که در شماره جدید ترجمان ایجاد شده و قرار است ادامه دارد باشد آیا صرفاً به دنبال جذب یا گسترش مخاطبین است یا رویکردهای دیگری در این تصمیم دخیل است؟
مسئله تنها گسترش مخاطب نیست، طبیعتاً مجلات و مطبوعات دنبال مخاطب هستند ولی شرایط داخلی و خارجیای که در ۱۰ سال گذشته ایجاد شد رسانهها به این سمت برد که اول پایگاه مخاطبین خود را حفظ و تثبیت کنند و هم نگاهی به گسترش مخاطب داشته باشند. در این ۱۰ سال اتفاقاتی افتاد که هم جنبه بین المللی دارد که متأثر از اتفاقات دنیا است و هم اتفاقات بومی و داخلی و مربوط به کشور ماست که فضای خواندن را به طور کلی تحت تأثیر قرار داده است.
یکی از اتفاقات مهمی که از رویههای بین المللی تأثیر پذیرفته این است که وقتی ما کارمان را در ترجمان شروع کردیم آغاز کار شروع شبکههای اجتماعی بود، امروز ۱۰ سال از آن زمان گذشته و شبکههای اجتماعی به تسلطی رسیده اند که فضای رسانهای دنیا را تحت تأثیر قرار دادند این فقط مربوط به ما نیست، بسیاری از پژوهشگران و رسانهها هشدار داده و از معایب و محاسن این ماجرا صحبت کرده بودند. در مجموع نظر کارشناسان این است که فضای خواندن، مطالعه و تفکر عمیق با حضور شبکههای اجتماعی تحت تأثیر قرار گرفته است.
پیامد دیگر این بود که دنیا اقتصاد رسانهها دگرگون شد. وقتی با شبکههای اجتماعی طرف هستیم ظاهراً محتوای رایگان در اختیار مخاطب قرار میگیرد در صورتی که رایگان نیست و از چیزی به نام اقتصاد توجه ارتزاق میکنند. از پیامدهای دیگر شبکههای اجتماعی این بود که اقتصاد رسانهها را نیز تحت تأثیر قرار داد.
در یکی دو سال اخیر هم حضور هوش مصنوعی و پیشرفت خارق العاده آن، پیش بینیها نسبت به تحقق قابلیتها را جلوتر از زمان پیش برد و بعضاً این تصور به وجود آمد که دیگر چه نیازی به ترجمه و نوشتن داریم چرا که با یک دستور میتوان از هوش مصنوعی تقاضا کرد متون را ترجمه کند. در اینجا هم باز اهالی رسانه و پژوهشگران و اهالی دانشگاه به نوبه خود هشدارهایی نسبت به استفاده بی رویه از هوش مصنوعی دادند.
این دو اتفاق به صورت کلی فضای خواندن را تحت تأثیر قرار داد و از آنجایی که ما نیز در چهارراه چنین مباحثی هستیم سعی کردیم به هشدارها و نظرات مخاطبین توجه کنیم و به نوعی خودمان را مخاطب قرار دادیم تا ببینیم که تکلیف ما در این دور جدید چه میشود.
تغییرات ترجمان هم گرافیکی هم در حوزه طراحی و محتوایی است. در حوزه طراحی و گرافیکی فقط بحث جذابیت نیست اگرچه سعی کردیم کار جذابتر شود اما نیاز داشتیم چابکتر هم بشود، از یکنواختی دربیاید و با الگوی طراحی جدید وزن و اهمیت مطالب را نشان دهیم. تغییرات محتوایی برای کسانی که همچنان به مطالب عمیق و بلند علاقه دارند و برخی که هم مطالب بلند و هم کوتاهتر را ترجیح میدهند وجود دارد. در بخش ترجمه حول یک محور و موضوع پنج شش مطلب به صورتی که موضوع را از جوانب مختلف بررسی کند وجود دارد. بخشی را به عنوان گزارش اضافه کردیم که قبلاً نبود، این بخش ترجمه کامل نیست بلکه مطالبها را با حفظ زبان و لحن نویسنده فشرده میکنیم. این گزارش از متون سه تا چهار هزار کاراکتری مطالبی با یک حجم یک چهارم را دارد و این مزیت را دارد که تعداد بیشتری محتوا را به این سبک در مجله داشته باشیم. بخش بایگانی، بازخوانی، یادداشت مهم تاریخ و بخش جستار را داریم که حال و هوای ادبی تری دارد، بخش گفتگو را داریم که با چهره مهم است و بخش شرح حال که سعی میکند زندگی شخصی و فکری یک آدم مهم و تأثیرگذاری را بیشتر بررسی کند.
*پس قرار نیست در رویکرد اصلی ترجمان تغییری ایجاد شود؟
بحث این است که چگونه ترجمان را تعریف کنیم. یک برداشت رایج از ترجمان، نشریهای است که در حوزه ترجمه فعالیت و متنهای اصیل و باکیفیت را به زبان مقصد منتقل میکند. اما این تنها بخشی از کار ماست؛ چرا که ما صرفاً مترجم نبودهایم. در اینجا مفهوم «محتواگردانی» مطرح میشود، رویکردی فراتر از ترجمه لفظی، که امروز به وضوح در حال شکلگیری و تثبیت هویت است. امروزه، گروهی از میانجیهای فرهنگی که ممکن است محتواگردان، ویراستار فرهنگی یا با عناوین دیگری شناخته شوند در میان انبوه اطلاعات و محتواهای جهانی، متنهای باارزش و نوشتههای کیفیتدار را شناسایی، گزینش و همواره با توجه به سبک، فرهنگ و نیاز مخاطبِ هدف، بازآفرینی میکنند. این کار برای مخاطبانی که نه تخصص کافی برای دسترسی مستقیم به منابع بینالمللی دارند و نه فرصتِ غربالگریِ حجم عظیم محتوا کار مهمی است که در عصر هوش مصنوعی هم باز به آن نیاز داریم.
* به نظر میرسد برخی مخاطبان بر این عقیده هستند که ترجمان که همواره به عنوان نشریهای با مطالب عمیق شناخته میشود به سطحی نگری روی آورده و متناسب با سلیقه عامه در حال تغییر مسیر است، نمونه آن هم پرداختن به موضوعات سیاسی روز است.
این موضوع در ماجرای فلسطین و غزه پررنگتر شد، اما حقیقت آن است که این رسالت یک رسانه حرفه ای است در دو سه سالی که بخش زیادی از اخبار و تحلیل و گزارشها به این اتفاق اختصاص دارد ما نیز از بین منابع معتبر بین المللی وقتی با این حجم از محتوا نسبت به یک موضوع رو به رو میشویم به آن بپردازیم و بازتابی از آن در کار ما باشد.
باید قبول کنیم حوزهای عمیقتر از سیاست وجود ندارد و سیاست چهارراه همه مباحث علوم انسانی است، در واقع پس و پشت بسیاری از اتفاقاً امروز سیاست است. بله این موضوع مطرح است که چرا به سیاست انضمامی میپردازید، نیازی به این نیست در حالی که رویکرد ما از ابتدا این نبوده و علوم انسانی را همراه با مسائل روز و حوزههای دیگر سبک زندگی و شبکههای اجتماعی و غیره دنبال کرده ایم. هیچ وقت هم دغدغه این را نداشتیم که کار انتزاعی و نظری صرف انجام دهیم.
* در این سالهایی که بازار نشر همواره با مشکلات مالی مواجه بوده ترجمان هم قاعدتاً از این اتفاق مستثنی نمیشود، با توجه به اینکه شکل و حجم ترجمان میطلبد که نشریه پربارتر باشد و همین هزینه آن را هم بالا میبرد، برای این موضوع و اینکه مخاطب از دست نرود چه کردید؟
مشکلات مالی مربوط به امروز و دیروز نیست؛ همواره در حوزهٔ نشر وجود داشته و در دورههای مختلف نیز شکلهای متفاوتی به خود گرفته است. در ده سال اخیر، این مشکلات به دلیل شرایط اقتصادی، بیش از پیش تشدید شدهاند و بخشی از آنها ریشه در روندهای بینالمللی دارد. امروز اقتصاد جهانی نیز با مسائل و چالشهایی دستوپنجه نرم میکند. ما به دلیل تحریمها، فشارها، مشکلات اقتصادی داخلی و همچنین مدیریتهای ناصحیح، این شرایط را بهصورت شدیدتر و تندتری تجربه میکنیم و البته مستثنی از این قاعده نیستیم.
به همین دلیل، یکی از جنبههای اصلی تغییر و تحول در ترجمان این است که بتوانیم مجله را بر پایه الگوهایی مبتنی بر تجربیات، ولی متفاوت از الگوهای رایج درآمدی مطبوعاتی امروز و دیروز، بازتعریف کنیم و فشار اقتصادی را هم برای خودمان و هم برای مخاطب کاهش دهیم. فروش اشتراک یکی از این راههاست؛ راهی که مطبوعات در سالهای اخیر هم در نسخههای دیجیتال و هم کاغذی به آن روی آوردهاند. این حرکت در مقابل الگوی قبلی است که در آن مطبوعات عمدتاً بر تبلیغات تکیه داشتند و بخشی از درآمدشان از این طریق تأمین میشد. امّا امروز جهتگیری به سمتی است که پول مستقیماً از خوانندگان دریافت شود و در مقابل، مسئولیتپذیری بیشتری نسبت به آنها داشته باشیم. اگر این رویکرد به یک حرکت جمعی تبدیل شود و حجم قابل توجهی از مشترکین شکل بگیرد، باعث میشود منافع آنان در نظر گرفته شود و کالا (یا محتوا) با حداقل قیمت به دستشان برسد.
*به این سمت نرفتید که کلاً نشریه را الکترونیکی کنید؟
کار ما اصلاً از سایت شروع شد و بعد، بنا به استقبال و درخواست مخاطبان، تصمیم گرفتیم نسخه کاغذی هم منتشر کنیم و طی سالهای بعد، شکل کار تغییراتی هم پیدا کرد. در واقع، همیشه نسخه الکترونیک فعال و نسخه مجلهای هم در اپلیکیشنهای کتاب خوان در دسترس بوده، و گزیدههای مطالب را بهطور مداوم در شبکههای اجتماعی منتشر کردیم. بنابراین ما نسبت به فضای دیجیتال بیگانه نیستیم اما هنوز سلیقه و تقاضایی برای خواندن از روی کاغذ و در قالب مجله وجود دارد. این موضوع خیلی وقتها خصوصاً وقتی با متنهای بلند سر و کار داریم، چون خواندن از روی سایت همیشه آسان نیست، کمک کننده است و برخی از مخاطبان ترجیح میدهند این مطالب را از روی کاغذ بخوانند.