
چرا مساله ایران و آمریکا با مذاکره حل نمیشود؟
خبرگزاری مهر؛ یادداشت مهمان: اگر صفحات تاریخ را ورق بزنیم، نامی هست که تقریباً در هر مقطع مهم به چشم میخورد؛ نامی که در پشت تصمیمها، کودتاها و فشارها حضور دارد: آمریکا. از همان روزی که سایه جنگ جهانی دوم کنار رفت و آمریکا از حصار دکترین مونروئه بیرون آمد و تصمیم گرفت برای تحقق اهدافش در جهان نفوذ کند، ایران برایش نقطهای جذاب و راهبردی بود.
ریشه دشمنی آمریکا علیه ایران: اختلاف ذاتی، نه تاکتیکی
آغاز این تقابل از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رقم خورد؛ روزی که دولت قانونی ایران با دخالت مستقیمسازمان سیا و امآی۶ سرنگون شد.
۲۸ مرداد تنها یک کودتا نبود؛ نقطه آغاز دشمنیای بود که بعدها فصلهای بسیاری را در تاریخ ایران رقم زد: «مشکل ما با آمریکا از ۲۸ مرداد ۳۲ آغاز شد و نه ۱۳ آبان ۵۸. بعلاوه، تسخیر سفارت باعث کشف توطئه و خطری بزرگ علیه انقلاب شد که دانشجویان با انجام این کار مهم و کنار هم گذاشتن اسناد توانستند ماهیت آن توطئه را فاش کنند.» ۱۴۰۴/۰۸/۱۲
اما آمریکا به کودتا بسنده نکرد. سالها بعد، زمانی که انقلاب اسلامی با شعار استقلال و نفی سلطه به پیروزی رسید، تضاد با آمریکا آشکارتر شد. تحریمها یکی پس از دیگری وضع شد؛ صدام در جنگ تحمیلی از سوی آمریکا حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی دریافت کرد؛ هواپیمای مسافربری ایران توسط آمریکا هدف قرار گرفت و بعدها مقامات آمریکایی به عاملان این حادثه مدال شجاعت دادند.
جنگ ترکیبی علیه ایران شکل گرفت؛ ترکیبی از فشار اقتصادی، عملیات رسانهای، تحریک ناامنی و حملات مستقیم: «دشمنی آنها صرفاً زبانی نبود و هر چه توانستند از تحریم، توطئه، کمک به دشمنان ذاتی جمهوری اسلامی، تحریک صدام برای حمله به ایرانو کمک همهجانبه به او، ساقط کردن هواپیمای مسافری ایران با ۳۰۰ سرنشین، جنگ تبلیغاتی و حمله مستقیم نظامی برای ضربه زدن به منافع ملت ایران انجام دادند چرا که ذات استکباری آمریکا با ذات استقلالطلبانه انقلاب اسلامی سازگار نبود و اختلاف آمریکا و جمهوری اسلامی نه یک اختلاف تاکتیکی و موردی، بلکه اختلافی ذاتی است.» ۱۴۰۴/۰۸/۱۲
آمریکا تسلیم میخواهد، نه توافق
دشمنی آمریکا ادامه یافت و هر بار چهرهای تازه به خود گرفت. حتی در دوره اخیر، آمریکا در جنگ تحمیلی دوازدهروزه بهطور مستقیم به خاک ایران تجاوز کرد و رئیسجمهور آمریکا نیز صراحتاً اعلام کرد که هدف واشنگتن در قبال ایران، «تسلیم بیقید و شرط» است: «ذات استکباری آمریکا چیزی جز تسلیم را قبول نمیکند که این را همه رؤسای جمهور آمریکا میخواستند اما به زبان نمیآوردند ولی رئیسجمهور فعلی آن را به زبان آورد و در واقع باطن آمریکا را لو داد.» ۱۴۰۴/۰۸/۱۲
اما ایران هیچگاه کشوری نبوده که در برابر بیگانه سر خم کند. هویت تاریخی این سرزمین بر مقاومت، استقلالخواهی و ایستادگی استوار است. در تقابل با کشوری که هدفش تسلیمکردن طرف مقابل است، مذاکره به ابزاری بیاثر تبدیل میشود؛ زیرا امتیاز دادن، بهجای حل مسئله، اشتهای طرف مقابل را برای گرفتن امتیاز بیشتر افزایش میدهد.
وقتی طرف مقابل به تعهدات خود پایبند نیست، گفتوگو به بنبست میرسد. در چنین شرایطی، راهحل نه در امتیاز دادن است و نه در انتظار برای تغییر رفتار دشمن. مسیر واقعی از قدرت درونی عبور میکند: «در حال حاضر همه بدانند که علاج بسیاری از مشکلات کشور در قوی شدن است.» ۱۴۰۴/۰۸/۱۲
فصل ایرانِ قوی
این همان مسیری است که حضرت آیتالله خامنهای در دیدار با دانشآموزان و دانشجویان نشان دادند؛ مسیری که با ساختن «ایران قوی» آغاز میشود. ایران قوی یعنی کشوری که بر توان داخلی، دانش ملی، اقتصاد مقاوم و ایمان مردم شریفش تکیه کند.
کشوری که با رشد علمی، پیشرفت صنعتی و انسجام اجتماعی، هزینه دشمنی را برای طرف مقابل بالا ببرد و او را مجبور به پایاندادن به خصومت کند. راه گشایش در معیشت مردم و درمان دردهای اقتصادی و باز کردن گرههای مشکلات نیز در همین مسیر نهفته است؛ در ساختن ایران قوی، نه در چشمدوختن به بیرون: «اگر کشور قوی شود و دشمن احساس کند که نه تنها سودی از برخورد با این ملت قوی نخواهد برد بلکه ضرر خواهد کرد، قطعاً کشور مصونیت خواهد یافت. بنابراین قوت نظامی، علمی، مدیریتی و انگیزه بخصوص قوت روحیه جوانان لازم است.» ۱۴۰۴/۰۸/۱۲
آینده از آنِ مسیری است که بر ظرفیت و توان ملی تکیه کند؛ مسیری که در آن گره مشکلات اقتصادی نه با امضاهای خارجی بلکه با اراده داخلی باز میشود. تاریخ نشان داده است که هرگاه ایران بر پای خود ایستاده، دشمن عقبنشینی کرده است؛ و امروز زمان آن است که فصل جدیدی نوشته شود: فصل ایرانِ قوی.