
یادداشت امانپور | راهکار بهینه بهرهبرداری از سدهای احداث شده
خبرگزاری تسنیم؛ گروه اقتصادی ــ دکتر محمدتقی امانپور، از اعضای هیئت مؤسس جهادسازندگی در ابتدای انقلاب و تنها معاون آموزش تحقیقات وزارت جهادسازندگی طی ادوار گوناگون این وزارتخانه بوده است. تاکنون برای چارهجویی چالش آب، ذیل یک منظومه جامع، هشت راهکار توسط این صاحبنظر حوزه کشاورزی و منابع طبیعی تدوین و ارائه شده است. این راهکارها توسط خبرگزاری تسنیم در اختیار مخاطبان علاقهمند قرار گرفته و در حاشیه این یادداشتها، و برای تبیین بیشتر، دوازده یادداشت شامل پرسش و پاسخ منتشر شده است. راهکارهای معرفیشده عبارتاند از:
-
تولید یکصد میلیارد متر مکعب آب جدید از طریق آبخیزداری و آبخوانداری،
-
افزایش راندمان بهرهبرداری از آب کشاورزی از متوسط 40 درصد به 85 درصد با آبیاری زیرسطحی با لولههای سفالی تراوا،
-
استفاده از آبهای غیرمتعارف نظیر شور، لبشور و پسابها،
-
بهرهگیری از منابع گیاهی و جانوری مقاوم و پربازده،
-
جایگزینی ماشین برای تولید محصول به جای استفاده مستقیم از اراضی،
-
استفاده از کود نوآورانه آرامرهش برای صرفهجویی تا 70 درصد در مصرف آب اراضی زراعی و باغی،
-
بازمهندسی اقتصاد آب با ساختارسازی بازار آب،
-
بهرهبرداری از سیلابهای مخرب و سرگردان که معمولاً در بیابانها تبخیر یا به دریاها تخلیه میشوند.
بیشتر بخوانید
یادداشت امانپور | بازمهندسی اقتصاد آب و تأسیس و توسعه فراگیر بازار آبگفتوگو با امانپور | ابعاد گوناگون «بازار آب»
اکنون، در یادداشت نهم، موضوع سدهای احداثشده طی بیش از پنجاه سال گذشته با سرمایهگذاریهای عمدتاً دولتی بررسی میشود؛ سدهایی که با وجود ظرفیت عظیم، راندمان مطلوبی در بهرهبرداری ندارند. یادداشت پیش رو، به وضعیت موجود، چگونگی افزایش راندمان بهرهبرداری، و نقش مشارکتهای مردمی در حل چالش آب میپردازد.
-
نگاهی به وضع موجود
بر اساس آمار قطعی وزارت نیرو، تاکنون بیش از 600 سد احداث شده و حجم مخازن ایجادشده به حدود 60 میلیارد متر مکعب میرسد. همانطور که در یادداشت هشتم اشاره شد، تنها در استان سیستان و بلوچستان 32 سد ساخته شده است. با این حال، بخش مهمی از سیلابها همچنان مهار نشده و ضمن تخریب اراضی و تأسیسات مسیر خود، بخش قابلتوجهی تبخیر و مابقی به دریای عمان تخلیه میشود.
سدهای احداثشده غالباً با انباشت رسوب روبهرو هستند و سالانه سرریز دارند که به هدر میرود. میزان تبخیر دریاچههای سد نیز بسیار بالاست؛ بهطور متوسط سالانه 2000 میلیمتر تبخیر سطحی ثبت شده است که معادل یکسوم آب انباشتهشده در مخازن است. هزینههای سنگین بهرهبرداری، تعمیر و نگهداری نیز از دیگر چالشهای جدی سدهاست.
برآوردها نشان میدهد حدود یکسوم حجم مخازن، یعنی معادل 20 میلیارد متر مکعب، از رسوب انباشته شده است. برای نمونه، در بازدید از سد سفیدرود در حومه شهر رودبار، انباشت عظیم رسوب بهقدری مشهود است که تخمین 50 درصد کاهش ظرفیت مخزن کاملاً باورپذیر مینماید. این سد با ظرفیت یک میلیارد متر مکعب طراحی شده، اما احتمالاً اکنون تنها توان ذخیرهسازی حدود 500 میلیون متر مکعب آب را دارد.
اگر به تبخیر یکسوم حجم مخازن (حدود 20 میلیارد متر مکعب)، انباشت رسوب (20 میلیارد متر مکعب) را اضافه کنیم، مجموعاً 40 میلیارد متر مکعب آب از دسترس خارج میشود. در نتیجه تنها حدود 20 میلیارد متر مکعب آب واقعی برای مصرف باقی میماند. حتی در خوشبینانهترین حالت، هدررفت حداقل 20 میلیارد متر مکعب برآورد میشود که همچنان حجم عظیمی است.
این در حالی است که گفته میشود رقم واقعی هدررفت به 30 میلیارد متر مکعب نزدیکتر است. اما دولت به دلیل هزینههای سنگین و زمان طولانی اجرا، عملاً از رفع این چالش صرفنظر کرده است. به همین دلیل، طی سالهای گذشته این مسئله بهطور جدی دنبال نشده و همواره مسکوت مانده است.
-
آشتی با سدسازی و سدسازان
ممکن است مطالب این یادداشت برای برخی ابهام و پرسشهایی ایجاد کند؛ بخصوص وقتی مشاهده میشود پرچمدار آبخیزداری و آبخوانداری این بار از مزایا و آثار ارزشمند سدسازی سخن میگوید! چرا که در جامعه، کموبیش این سنت نادرست رواج یافته است که گویا آبخیزداران، اعم از مجریان و اندیشمندان، با سدسازی میانهای ندارند. همچنین از آنجا که توسعه آبخوانداری کشور پس از برگزاری هشتمین همایش جهانی عظیم سیستمهای سطوح آبگیر باران آغاز شد، برخی چنین پنداشتهاند که آبخوانداری ذاتاً مخالف سدسازی است.
در حالی که این انجمن ابتدا در آمریکا شکل گرفت و سپس در دیگر کشورها گسترش یافت و بعدها به انجمن جهانی و همایش جهانی سیستمهای سطوح آبگیر باران تبدیل شد. اساساً فنآوری تأمین آب با سطوح آبگیر و برگزاری همایشهای جهانی آن با هدف معرفی روشهای دیگر مدیریت منابع آب، از جمله جمعآوری نزولات به شیوههایی غیر از سدسازی، شکل گرفت و توسعه یافت.
این یادداشت با وجود اذعان به این واقعیت که ممکن است در ایران یا جهان سدهایی ساخته شده باشد که ضوابط زیستمحیطی یا اصول توسعه پایدار را رعایت نکرده باشند، یا به دلیل شتابزدگی و اهداف تکمنظوره با مشکلات فنی و ضعف کارایی روبهرو باشند، تأکید دارد که هیچیک از این موارد نمیتواند خللی به اصل ضرورت و مفید بودن سدسازی وارد کند. سدسازی ــ چه بزرگ، چه کوچک یا متوسط ــ بخشی مهم از سازههای هیدرولیکی در فرآیند مدیریت جامع حوضههای آبخیز است. چرا که در همین فرآیند اجرای تأسیسات آبخیزداری، انواع سد و بند برای مدیریت منابع آبی ایجاد میشوند.
نکته محوری آن است که آیا این سدها بر پایهی مطالعات مدیریت جامع حوضه آبخیز ساخته شدهاند یا خیر؛ که عموماً پاسخ منفی است. نبود چنین رویکردی از آغاز، مشکلات زیستمحیطی و ناهماهنگی با توسعه پایدار سرزمینی را بهدنبال داشته است.
-
هدیهای برای سدسازان
اما هدیهای برای آنان که میخواهند بهدرستی سدسازی کنند: پشتیبانی امیرالمؤمنین امام علی (ع) از سدسازی. اینکه مخاطبان مذهبی باشند یا غیرمذهبی تفاوتی ندارد؛ افتخار پیروی از رهبری همچون امام علی (ع)، برای هر انسانی مایه سربلندی است. ایشان خطاب به شیعیان میفرمایند: اگر میخواهید پیرو و مرید من باشید، این اقدامات را انجام دهید؛ نه با لحن دستوری و تحمیلی، بلکه دعوتی است به تعالی و فرهیختگی. و این فراخوان چنین است: «أَعینونی بورَعٍ وَاجتِهادٍ وَعِفَّةٍ وَسَدادٍ» (نهجالبلاغه، خطبه 173). یعنی مرا با ورع، عفت، تلاش عالمانه و استواری یاری کنید؛ همانند سدسازی که محکم و پایدار است.
تبیین ابعاد فراخوان امام علی (ع)
ورع و عفت
پاکدامنی، پرهیزگاری، رعایت اخلاق حرفهای و فرهیختگی، شاخصهایی است که یک مسلمان، یک انسان حکیم و یک فرد پایبند به اخلاق اجتماعی و حرفهای باید بدانها متعهد باشد. خروجی این تلاش برای یادگیری و عمل به آموختهها، تعالی انسانی و ساختهشدن شخصیت انسان است؛ فارغ از اینکه چه باور دینی یا انسانی داشته باشد.
اجتهاد
اجتهاد دستکم در دو بُعد قابل تأکید است: نخست، در کسب دانش و مرجعیت علمی در حوزه کار و مسئولیت پذیرفتهشده. چرا که امام معصوم (ع) میفرمایند: «اگر کاری بدون دانش انجام شود، فساد آن از اصلاحش بیشتر است». همه الگوهای جهانی توسعه پایدار نیز دانشمحورند و حکمت و دانایی، شاخص تمدنی بهویژه در سرزمین باستانی ایران است.
بعد دوم، تلاش برای عملیاتیکردن آموختهها است. امام علی (ع) میفرمایند: «اول و آخر تقوا آن است که آنچه را آموختهای بهکار بگیری و آنچه را نیاز داری بیاموزی». عمل به آموختهها نیز باید جهادگرانه و اثرگذار باشد. صرفاً داشتن ظاهر یک دانشمند و نقد وضع موجود، بدون اقدام عملی، در اندیشه امام علی (ع) جایگاهی ندارد.
سدسازی
انسان فرهیخته و حکیم، در پیادهسازی دانش خود باید به اصول سدسازی توجه کند. حتی در معنای عامیانه، سد یعنی انتخاب نقطهای که نزولات بالادست در آن جمع میشوند و جویبارها و رودخانهها را میسازند؛ سپس سازهای مستحکم ایجاد میشود که جلوی سیلاب مخرب را میگیرد و بهرهبرداری پایدار از آن فراهم میشود.
اگر مطالعات مدیریت جامع حوزه آبخیز انجام شود و متکی به هیدرولوژی، توپوگرافی و جنس خاک و سنگ باشد، میتوان در نقاط مختلف بندها و سدهای کوچک و متوسط ایجاد کرد و در پایان یک سد اصلی بنا نهاد. به این ترتیب، مدیریت منابع آب از همان نقطه نزول آغاز میشود. چنین رویکردی، منابع آب را تغذیه میکند، از فرسایش خاک جلوگیری مینماید، جریان لحظهای مخرب را به جریان پایدار سالانه تبدیل میکند و نیاز به سدهای بزرگ، پرهزینه و مخاطرهآفرین را کاهش میدهد.
سدهایی با این ویژگی میتوانند حتی برق مورد نیاز را نیز بهطور مستمر تأمین کنند و همه انتظارات را برآورده سازند. حقیقت آن است که سدسازی در همه ابعاد زندگی بشر مورد نیاز است. نزولات و نعمتها نباید رها شوند تا سرانجام به جریانی قدرتمند و مخرب تبدیل گردند؛ بلکه باید از همان آغاز با طراحی و احداث سدهای متناسب ــ نرم یا سخت ــ مدیریت و بهرهبرداری شوند.
نمونهای روشن در زندگی فردی و اجتماعی، نیروی انسانی است؛ که بحث تفصیلی آن از حوصله این یادداشت خارج است. خوشا به حال آنان که سدسازان حرفهایِ همه نزولاتیاند که بر زندگیشان میبارد، و میتوانند بهرهبرداری پایدار از این نعمتها را در تمامی ابعاد زندگی ممکن سازند.
-
چگونه بهرهبرداری از سدهای موجود را بهینه کنیم
اکنون که اندکی با اندیشه، فناوری و رویکردهای عالمانه سدسازی آشتی کردهایم، این پرسش جدی پیش میآید که با سدهای موجود ــ که انباشته از رسوباند و سطح وسیعی از آب ذخیرهشده را برای تبخیر سالیانه در معرض آفتاب و باد قرار میدهند ــ چگونه باید رفتار کنیم تا منشأ تحولی بزرگ و تأمین 20 تا 30 میلیارد متر مکعب، یا هر مقدار واقعی آب جدید باشیم.
فرض بر این است که میخواهیم راندمان بهرهبرداری از سدی ساختهشده همچون سپیدرود یا زایندهرود را افزایش دهیم. پرسشهایی مطرح میشود: چه اقداماتی باید انجام دهیم؟ چه مقدار هزینه نیاز دارد؟ منابع مالی از کجا تأمین میشود؟ آثار و برکات این اقدام چیست؟
بدیهی است مقدمه چنین اقدامی، انجام یک مطالعه امکانپذیری مدیریت جامع حوضه آبخیز مربوطه و سپس تهیه سند مدیریت جامع حوضه است. در نهایت هدف آن است که ضمن اجرای دیگر اقدامات مصوب در سند، کاربری عرصه سد ساختهشده بهینهسازی شود. این بهینهسازی شامل چه اقداماتی خواهد بود؟
از سوی دیگر، چون در بخش مهندسی مالی توضیح داده میشود، فرض بر این است که سرمایهگذار خصوصی هزینههای مطالعه، طراحی و اجرای فرایندهای بهرهبرداری بهینه را تأمین میکند. اکنون برخی جزئیات که میتواند به این بازمهندسی معجزهآسا بینجامد مرور میشود.
برای نمونه، فرض کنیم بهینهسازی بهرهوری از سد زایندهرود مدنظر است: سدی جنجالی در استانی جنجالی، در میانهی تخاصمات بیناستانی، در قلب ایران مرکزی خشک که فریاد «العطش» همگان بلند است. در همین استان صنعتی، برای تأمین یک میلیارد و ششصد میلیون متر مکعب آب از طریق شیرینسازی و انتقال، صاحبان صنایع حاضرند 20 تا 30 میلیارد دلار بپردازند. اینجا سرنوشتگاه هر مگاپروژهای است که اگر خدای ناکرده اصول توسعه پایدار و منافع همه ذینفعان حقیقی و حقوقی را نادیده بگیرد، به قتلگاه تبدیل خواهد شد. و برعکس، مدال افتخار نصیب هر فرد یا نهادی میشود که با بازمهندسی شایسته، بهرهبرداری بهینه از این سرمایهگذاری ملی را فراهم کند و چند ده میلیون متر مکعب آب جدید به استان تزریق نماید.
ساختارسازی مورد نیاز
فرض بر این است که همه دستاندرکاران با قوانین و مقررات موجود ــ که در یادداشت نخست به گوشهای از آن اشاره شد ــ آشنا هستند. بر پایه همین قوانین، هزینههای انجام این بهینهسازی که بخشی از عملیات آبخیزداری در حوضه زایندهرود محسوب میشود، قابل تهاتر با هزینههای قابل قبول مالیاتی خواهد بود.
در چنین مگاپروژهای:
-
یک سرمایهگذار بخش خصوصی حضور دارد،
-
شرکتی بهعنوان مشاور MC یا مدیریت طرح (عامل چهارم) فعالیت میکند،
-
شرکتی وظیفه مطالعه امکانپذیری را بر عهده دارد،
-
شرکتی دیگر سند مدیریت جامع حوضه آبخیز زایندهرود را تهیه میکند،
-
و شرکتهای متعددی طراحی زیرپروژهها و اجرای آنها را انجام میدهند.
این مجموعه، بخشهای مهم ساختارسازی نوآورانه پروژه خواهند بود.
حال ممکن است هرکدام از این وظایف را شرکتهای مستقل انجام دهند، یا در قالب یک پایلوت نوآورانه، همان شرکتی که MC کل پروژه است، علاوه بر مدیریت، مطالعه امکانپذیری و تهیه سند مدیریت جامع را نیز بر عهده بگیرد. این امر ضروری است تا بتواند به شایستگی بر کار طراحان و مجریان نظارت کند و همه اقدامات را با شرح خدمات MC هماهنگ سازد.
چنین ساختاری امکان نظارت، مدیریت جامع، پایدار و اثرگذار بر اجرای سند مدیریت جامع حوضه را فراهم میکند؛ بخصوص در بخش بازمهندسی بهرهبرداری از سد ساختهشده و عرصههای مرتبط با آن، چه در بالادست و چه در پاییندست سد.
-
اقداماتِ قابل انجام
برای آنکه سؤال و ابهام کمتری در انجام فرایندها ایجاد شود، فرض بر این است که پس از انجام مطالعه امکانپذیری و تهیه سند مدیریت جامع حوضۀ آبخیز زایندهرود و تصویب آن در شورایعالی مدیریت جامع حوضههای آبخیز استان، تکلیف همۀ امور برای دستگاهها روشن است و فقط باید از اجرا حمایت کنند. خروجی سند مدیریت جامع در پنج موضوعِ محوری عبارت است از:
1) اطلاعات جامع آمایش سرزمینی،
2) تعیین کاربری منابع زیستی شامل آب و خاک، منابع گیاهی و اکوسیستم،
3) تهیه دستورالعملهای کاربری منابع،
4) تعیینتکلیف بهرهبرداران موجود و جدید،
5) پایش هوشمند لحظهای عملکرد بهرهبرداران و کارآمدی دستورالعملها؛ که این پایش میتواند هرگونه ناکارآمدی را بهدرستی و بصورت بهینه مدیریت کند. این سند در شورایعالیِ مذکور در استان اصفهان تصویب و لازمالاجرا است؛ زیرا هماهنگی با دستگاهها پیش از تصویب انجام شده است.
اکنون، در عرصههای پشت و جلوِ سد که هماکنون با سدِ ساختهشده ارتباط موضوعی دارند و در سند مدیریت جامع نیز چگونگی بهرهبرداری از آنها آمده است، میتوانیم اقدامات زیر را انجام دهیم:
الف) تخلیۀ رسوبات
رسوبات میتوانند بسیار گرانقیمت یا عادی باشند؛ متناسب با جنس خاک و شنِ انباشتهشده. برای نمونه، خاکِ رسِ پالایششده برای صنعت سفال و سرامیکِ ایرانِ مرکزی از آب هم ارزشمندتر است. در هر صورت، این رسوبات ــ متناسب با کیفیت خود ــ ارزشمند و گرانبها خواهند بود.
ب) معماریِ مخزنِ ذخیرۀ آب
معماریِ مخزنِ سد دانش، اصول و مبانیِ خاص خود را دارد؛ از جمله ملاحظات انباشت رسوب و چارهجوییِ تخلیه رسوبات. هماکنون بهعلت انباشت طولانیمدت رسوب، سطحِ وسیعی از آب در معرض تبخیر است. باید بررسی شود آیا میتوان رسوبزدایی را بهگونهای انجام داد که به حداکثر عمق مطلوب در پشتِ سد برسیم و سطح تبخیر را کاهش دهیم؛ بطوریکه کاهش سطحِ تبخیر تا یکپنجم وضع موجود فراهم شود. سپس میتوان با اقدامات مکمل برای همان یکپنجمِ باقیمانده نیز تبخیر را بهحداقل ممکن رساند؛ بسیار نزدیک به مقداری که قابلِ صرفنظر کردن است. برای این منظور فناوریهای مختلفی وجود دارد. بههرحال، هر میزان کاهش سطح تبخیر که از مسیر رسوبزدایی حاصل شود و به افزایش آب ذخیرهشده بینجامد، با توجه به قیمت آبِ شیرینشدهای که به ایرانِ مرکزی منتقل میشود، حتماً اقتصادی خواهد بود.
ج) کاربریهای خالقِ ارزشافزودهِ جدید
وقتی همزمان با بهینهسازی بهرهوری از سدِ ساختهشده، اقداماتِ مدیریت جامع در بالادستِ سد اجرا میشود، دیگر با سیلابهای خروشانِ رسوبزا و فرسایشزا روبهرو نیستیم؛ بلکه با جریانِ آرام و پایدار مواجهیم که بهدرستی و بهگونهای که میخواهیم مدیریت و بهرهبرداری میشود. حالا با کاهش سطح آبِ انباشت، حدود چهارپنجم از عرصهای که پیشتر زیر آبِ انباشت بود، در اختیار سرمایهگذار قرار میگیرد تا وفق سند مدیریت جامع بهرهبرداری کند؛ از جمله ایجاد عرصههای گردشگری، برجباغ، آبزیپروری و دیگر بهرهبرداریهای ارزشمند.
عرصههای مُشرف به سطح آبگیرِ قبلی نیز ــ با رعایت ضوابط زیستمحیطی مندرج در فرایند تدوین سند ــ میتوانند برای جنگل، مرتع، زراعت، باغبانی، دامپروری، صنعت و دیگر کاربریها وفق سند مورد بهرهبرداری قرار گیرند. ممکن است گفته شود اینگونه کاربریها در سند نیامده است؛ اما تفاوت است میان حوضهای بکر (بدون سد) که برای آن سند تهیه و اجرا میشود، با حوضهای که در پایانهی بالادستیِ آن مخزن عظیم انباشت آب ایجاد شده و سطح گستردهای از اراضی پیشتر زیر دریاچه بوده و اکنون آزاد شده است. عرصهای که قبلاً با رفتن زیر آب تغییر کاربری داده و از کشاورزی خارج شده بود، حتماً در سند مدیریت جامع، کاربریهای نوینِ صنعتی، گردشگری و سکونتگاهی و دیگر کاربریهای خالقِ ارزشافزوده لحاظ خواهد شد.
بدینترتیب، با اقداماتِ بالادستی در حوضه آبخیز، اکنون آرایش و آمایشِ جدید بهرهبرداری از منابعِ آب، خاک، گیاهان و جانوران بهدرستی ممکن میشود و میتواند ارزشافزودهی بسیار خلق کند. نمونۀ انجامشده در حوضۀ آبخیز زایندهرود با طراحی و احداث مجموعۀ گردشگری چادگان، نمونهای کوچک از ظرفیت عظیم سرمایهگذاری گردشگری در حوضه آبخیزِ سد است که میتواند با طراحی و ملاحظاتِ نوین ــ برای خلقِ ارزشافزودهی بیشتر ــ تکرار و توسعه یابد؛ البتّه حسبِ ضوابط و ملاحظات مندرج در سند مدیریت جامعِ مربوطه.
د) بعضی از کاربریهای شاخص
سرمایهگذار که متکی به سند مدیریت جامع مجوّز بهرهبرداری از هریک از کاربریها را دارد، وفقِ سند میتواند راساً سرمایهگذاری کند یا کاربریها را اجاره دهد و بهسرعت به درآمد پایدار سالیانه برسد. فراتر از ایجاد سکونتگاهها در قالب معماریِ روزآمدِ برجباغها ــ با طراحی نوآورانه از نظر کاربری، و هر آپارتمان بصورت دوبلکس تا حداقلهای یک «ویلای آسمانی» را برای بهرهبردار تأمین کند ــ میتوان گلخانههای هوشمند، دامداریهای روزآمد و هوشمند، خدمات گردشگریِ متنوع و جامع و صنایعِ مرتبط با دیگر بهرهبرداریها را عملیاتی کرد.
علاوه بر ظرفیت مولدسازیِ اراضی برای گردشگری، تولید ماهی در قفس در مخزن سد نباید فراموش شود؛ ظرفیتی عظیم که میتواند ارزشافزودۀ فراوان خلق کند و متأسفانه تا کنون از آن غفلت شده است. و مانند این موارد.
هـ) مهندسیِ مالی
با تصویب سند مدیریت جامع، سرمایهگذار موظّف است تفاهمنامهای با جهاد کشاورزی، آب منطقهای، ادارۀ کل منابع طبیعی و پژوهشکدۀ ملی حفاظت خاک و آبخیزداری (که امید است هرچه زودتر به پژوهشگاه آبخیزداری ارتقاء یابد) منعقد کند تا دستکم در چهار محور، فرایند خلقِ ثروت فراهم شود:
1) تهاتر هزینهها با هزینههای قابلِ قبول مالیاتی،
2) فروش آبِ تولیدی و آبِ تغذیهشده به بازار آب تحت مدیریت آب منطقهای،
3) بهرهبرداری از کل حوضه آبخیز وفق سند مدیریت جامع با مجوّز ادارۀ کل منابع طبیعی،
4) نظارت بر همۀ کاربریها و خلقِ ثروتها با نظارت پژوهشکده (صرفاً از جنبه فنی و تخصصی)، درحالیکه پروژه دارای MC (عامل چهارم) است که بر جزئیاتِ همۀ امور بهصورت راهبردی نظارت میکند؛ نه فقط بر عملکرد طراحان و مجریان، بلکه بر عملکرد متولیان و متصدیان تا همۀ امور وفق خروجیهای سند مدیریت جامع پیش برود.
با خلقِ این فرایندهای درآمدزایی، سرمایهگذار هیچ فرصتی را برای هزینهکردِ منجر به خلق ارزشافزوده از دست نمیدهد؛ بهویژه اقداماتی چون تولید انرژی زیستی از ضایعات و پسماندها، انرژی خورشیدی، و انرژی هیدروالکتریکِ جریانی در همۀ سرشاخهها و جریانات کوچک و بزرگ ــ از چند کیلووات تا چند مگاوات ــ در هر پروژه. حالا با وجود منابع مالی و امکان خلق ارزشافزوده، هرگونه نوآوری در طراحی سازهها و معماریها برای خلق ارزشافزوده در کاربریها میسر است و هزینهها با درآمدها پوشش داده میشود.
این پروژهِ بزرگ میتواند پایلوت یک برنامۀ ملی با عنوان «برنامۀ ملی بهینهسازی بهرهبرداری از سدهای ساختهشده» باشد که سرمایهگذار، با مشارکت یک شرکت دانشبنیان، آن را تهیه و به تصویب صندوق نوآوری و شکوفایی میرساند. برای این برنامۀ ملی، صندوق پروژه مصوّب میشود: با 49٪ سهم دولت و 51٪ مشارکت سرمایهگذار و شریکِ دانشبنیان. از محل این صندوق میتوان به همۀ داوطلبانی که با سرمایهگذار عقد قرارداد بسته و یک عرصه را برای کاربریِ تعریفشده اجاره میکنند، تأمین سرمایۀ قرضالحسنه مدتدار انجام داد.
بدینترتیب، حوضۀ آبخیز به جولانگاهِ شرکتهای پرتعدادِ دانشبنیان تبدیل میشود که فناوریهای روزآمد خود را در یک مگاپروژه تست کرده و کارآمدی آن را به ابزاری برای کسب درآمد و توسعه کسبوکار در مگاپروژههای مشابه بدل میسازند.
نوآوریِ دیگر
با تهیۀ سند مدیریت جامع حوضۀ آبخیز زایندهرود و طراحی و اجرای پروژهها در کل عرصه و با تبدیل جریانات فرسایشی به جریاناتِ کند و مستمر، امکان طراحی و ساخت نیروگاههای هیدروالکتریکِ جریان در سراسر عرصۀ پشتِ سد و نیز در خروجیِ سد نهایی فراهم میشود؛ از نیروگاهِ پنجکیلوواتی تا چندمگاواتی. همچنین آبِ خروجیِ سد میتواند از طریق شبکۀ لولههای بزرگ و متناسب با دبیِ خروجی به شبکۀ آبیاری پاییندست منتقل شود.
بهعلاوه، میتوان یک آبانباشتِ بزرگ و عمیق در جلوی سد ایجاد کرد؛ بهگونهای که روزانه با انرژی خورشیدی و فعالسازیِ پمپهای برقی، آب به پشتِ سد بازگردانده شود و شبها خروجیِ سد برقرار باشد همراه با تولید برق هیدروالکتریک. وقتی مطالعۀ امکانپذیری انجام و سند تهیه شود و منابع مالیِ فراوانِ سرمایهگذار فراهم آید، فرصتهای بیشمارِ دیگر برای نوآوری و بهکارگیری فناوریهای روزآمد جهت خلقِ ارزشافزوده معرفی خواهد شد.
برای تحقق این فرایند، و با توجه به اینکه این مگاپروژه نقش پایلوتسازی برای افزایش بهرهوری در دیگر سدهای کشور را دارد، سرمایهگذاری میتواند با همکاری فعال و مؤثر متولیان ــ بهویژه وزارتخانههای نیرو، جهاد کشاورزی، صمت، گردشگری، راه و شهرسازی و هر متولیِ دیگر ــ و متکی به مهارت و کارآمدیِ MC (مشاور/عامل چهارم)، از طریق برگزاریِ مکرّر همایشها و جشنوارهها، نسبت به فراخوانِ صاحبان ایده، فناوری و سرمایه اقدام کند تا جریانی قدرتمند از پیشنهادات نوآورانه شکل گیرد و با بهکارگیریِ آنها، تمرکز و جهتگیری لازم برای حل یک مسئلۀ مشخص ــ یعنی افزایش بهرهوری از سرمایههای موجود ــ فراهم شود. این رویکرد، نوعی مولدسازیِ داراییهای موجودِ دولت و کشور نیز محسوب میشود.
اگرچه سد و عرصههای بالادست و پاییندست محور اصلی این داراییاند، اما داراییِ اصلی، مردمِ نوآور و دانشمندان و صاحبانِ ایده و اندیشه هستند که تاکنون برای حل یک مسئلۀ مشخص چنین فراخواندهی نشده بودند؛ اکنون فراخوان شدهاند. بنابراین، آنان ــ چه متکی به اندیشۀ قبلی و فعلیِ خود، چه با مشاهدۀ عرصه و اقداماتِ در دست اجرا، و چه از طریق ارتباط تنگاتنگ و مبادلۀ اندیشهها و دستاوردها ــ فضایی برای ایدهپردازیِ جدید فراهم میکنند که به نوآوری میانجامد.
از این رهگذر، میتوان سؤالِ اساسی را بهدرستی و روشنتر از گذشته پاسخ داد: چگونه قابلیتهای نوآورانۀ مردم و دانشمندان و صاحبانِ فناوری را در فرایندِ توسعۀ ملی، در موضوعاتِ مختلف، بکار گیریم؟ اینجا، یک مگاپروژه به بسترِ تمرکزِ اندیشه تبدیل میشود تا صاحبان فناوری با همافزایی و توانمندسازیِ یکدیگر، در چارهجوییِ چالشهای مگاپروژه و در مولدسازیِ پایههای مرتبط با آن، خالقِ ارزشافزوده شوند. قطعاً و انشاءالله با یاری خداوند، شاهد نوآوریهای بیمثلومانند خواهیم بود.
حوضۀ آبخیز زایندهرود توان خلقِ ارزشافزودۀ سالیانه بالاتر از 50 میلیارد دلار را دارد؛ این برآوردِ اولیه، قابل قبول است و قطعاً ارزشافزودۀ قابل تولیدِ سالیانه میتواند بیشتر و بیشتر نیز بشود. این ایده و اندیشۀ نوآورانه وقتی موفق است که همۀ ابعاد و فرایندهای پیشنهادی بهکار گرفته شود: از ساختارسازی برای مطالعۀ امکانپذیری تا تهیۀ سند مدیریت جامعِ حوزۀ آبخیز، تا انتخاب MC و استفاده از پیشنهاددهنده بهعنوان مشاور عالی و راهبردیِ این مگاپروژۀ پایلوت؛ زیرا او که خالق این ایدۀ نوآورانه است، توان و اندیشههای بسیار دیگری برای ایجاد کارآمدی و نظارت عالیه و طراحیِ استراتژیها و روشها و فناوریهای موردنیاز برای تحقق اهدافِ عالیۀ مگاپروژه دارد و میتواند بصورت واقعگرایانه در میان دستاندرکاران همافزایی و توانمندسازی ایجاد کند.
آفتِ بزرگِ این پایلوتسازی آن است که دولت بخواهد با منابعِ خود آن را انجام بدهد، یا دستاندرکاران ناهماهنگ باشند، یا بیندیشند که «از این نمد برای خود کلاهی بدوزند». آنگاه، بهجای همافزایی، رقابتهای بیارزش و مزاحم شکل میگیرد. توجه داشته باشند: اگرچه ظرفیت کل شرکتهای مهندسین مشاور، مجریان و پیمانکاران کشور سالیانه حدود 150 میلیارد دلار است و دولت فقط برای حدود 15 تا 20 میلیارد دلار آن ظرفیت همکاری دارد، اما اگر این پایلوتسازی بهدرستی و با مدیریتِ جهادی رهبری شود، در بهینهسازیِ کل سدهای ساختهشده، تمام ظرفیت مشاوره و پیمانکاری موجود بهدرستی قابل استفاده خواهد بود.
موفق باشید؛ «وَالسَّلَامُ عَلَی مَنِ اتَّبَعَ الهُدی».
انتهای پیام/