
چگونگی جدی گرفتن دیپلماسی هنری؛ فاصله از موزه هنرهای معاصر فرصت است!
خبرگزاری مهر-گروه هنر-آزاده فضلی؛ پس از گذشت بیش از ۲ ماه از انتصاب آیدین مهدی زاده به مدیرکلی مرکز هنرهای تجسمی، به بهانه ارائه گزارشی از عملکرد وی در این حوزه مهم و گسترده هنری، گفتگویی صریح با او داشتیم که مهدی زاده در این گفتگو از پشتصحنه تصمیمها، فعالیتهای اجرایی، نظارت بر گالریها، مسائل حقوقی هنرمندان، جشنواره تجسمی فجر و آئین نامه آن، مؤسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر، روند آمادهسازی حضور ایران در بینال هنر ونیز، سازوکار جشنواره هنرهای تجسمی فجر و تعامل با انجمنهای هنری سخن گفت.
بخش اول و دوم گفتگو با آیدین مهدیزاده، مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ را که درباره چالشهای پیشروی مرکز هنرهای تجسمی، نحوه تعامل ادارهکل با مؤسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر، نحوه حضور ایران در شصت و یکمین بینال هنر ونیز، تغییر سیاست نظارت بر گالریها و برخی تغییرات جشنواره هنرهای تجسمی فجر بود، میتوانید با عنوان «تغییر فرآیند حضور در ونیز؛ نقش مؤسسات در تصمیمگیریها بازنگری میشود» و «تغییر سیاست در نظارت بر گالریها؛ تحولات در «تجسمی فجر» در راه است» بخوانید.
مدیرکل هنرهای تجسمی در بخشهای قبلی این گفتگو از بازتعریف حضور هنرهای تجسمی ایران در جهان خبر داد و درباره نقش مؤسسه توسعه هنرهای معاصر در تصمیمگیریها گفت. وی همچنین با اشاره به تغییر در جشنواره تجسمی فجر بیان کرد که در ساختار جدید، تمرکز روی اجرا و فرآیند خلق اثر در زمان جشنواره است که این شیوه مخاطب را با جریان زنده خلق هنر مواجه میکند.
در بخش آخر گفتگو با مهدیزاده درباره مباحث دیپلماسی هنر، احیای اعتبار جهانی هنر ایران و تعامل یا تغییر تعامل با موزه هنرهای معاصر تهران به گفتگو پرداختیم.
* آقای مهدیزاده همانطور که در بخش اول مصاحبه نیز صحبت شد در ابتدای دوره جدید مدیریت، دیپلماسی هنری را یکی از اهداف اصلی اعلام کردید. این سیاست در عمل چه نمودهایی داشته است؟
در حکم من، آقای وزیر بر دیپلماسی هنر تاکید داشتند. واقعیت این است که هنرهای تجسمی ایران با وجود غنای بینظیرش، در عرصه بینالمللی آنگونه که باید دیده نشده است. برخلاف سینما یا حتی تئاتر، که از مسیرهای خاص خودشان توانستهاند در برخی جشنوارهها بدرخشند، هنرهای تجسمی نیاز به بسترسازی مداوم دارد. به همین دلیل، تصمیم گرفتیم دیپلماسی هنری را نه بهعنوان یک پروژه موقت، بلکه بهعنوان یک «مأموریت مستمر» تعریف کنیم.
یکی از اولین اقدامات ما، راهاندازی یا احیای بخش بینالملل در ساختار ادارهکل بود. در این مسیر با معاونت محترم و شخص وزیر مشورت شد. ما به این جمعبندی رسیدیم که تمرکز ادارهکل نباید از این حوزه گرفته شود. چرا که دیپلماسی هنری نیاز به راهبری دارد، نه صرفاً اجرا. در نتیجه، هستهای تخصصی از کارشناسان تشکیل دادیم که مأموریتشان توسعه مناسبات بینالمللی با نهادهای هنری، دوسالانهها، پاویونها و گالریهای معتبر دنیاست.
* دیپلماسی هنری دقیقاً چه چیزی را هدف میگیرد؟ فقط نمایش آثار است؟
خیر، نگاه ما به دیپلماسی هنری صرفاً برپایی نمایشگاه در چند کشور نیست. دیپلماسی یعنی «برقراری رابطه». این رابطه ممکن است از طریق اعزام هنرمند، دعوت کیوریتور خارجی، تبادل آثار، چاپ مشترک کتاب، برگزاری کارگاه بینالمللی یا حتی دعوت از هیئتهای فرهنگی برای بازدید از ایران شکل بگیرد. ما در حال برنامهریزی برای تمام این موارد هستیم.
* به اعتقاد شما هنرهای تجسمی ایران در جهان چه جایگاهی دارد؟
جایگاهی که در حال حاضر داریم با چیزی که باید داشته باشیم، فاصله دارد. هنر معاصر ایران پتانسیل بسیار بالایی دارد. آثار هنرمندان ما در کلکسیونهای مهم جهان هستند، ولی معرفی سیستماتیک و راهبریشده نداشتند. ما در دوره جدید میخواهیم این شکاف را پر کنیم. هدف ما این است که هنرمند ایرانی، هم به درستی دیده شود، هم در فضای گفتگوی جهانی نقش داشته باشد و هم از حمایتهای دیپلماتیک و رسمی کشورش بهرهمند شود.
* آیا همکاریهایی با دستگاه دیپلماسی و نهادهای خارجی هم در برنامه هست؟
بله قطعاً. ما نمیتوانیم از دیپلماسی هنری صحبت کنیم، بدون آنکه با وزارت امور خارجه و رایزنیهای فرهنگی در خارج از کشور هماهنگ باشیم. خوشبختانه در حال ایجاد این همافزایی هستیم. همچنین تعامل با نهادهایی چون اکو، یونسکو، یا مراکز فرهنگی کشورهای همسایه از جمله ترکیه، عراق، افغانستان، ارمنستان، قطر و امارات نیز در دستور کار قرار گرفته است. ارتباطات منطقهای هم بسیار مهم است.
* جایگاه انجمنهای هنری و بخش خصوصی در تحقق این سیاست کجاست؟
دیپلماسی هنری بدون مشارکت بخش خصوصی، انجمنها و نهادهای مستقل اصلاً ممکن نیست. ما در ادارهکل، صرفاً نقش تسهیلگر و حمایتگر داریم. در واقع، ما میخواهیم مسیرهای صادرات فرهنگی را برای نهادهای مستقل باز کنیم. اگر قرار است هنرمندی در استانبول یا ونیز نمایشگاه بگذارد، باید بداند که از چه مسیر قانونی، دیپلماتیک یا حمایتی میتواند عبور کند. ما این مسیرها را مستندسازی و تسهیل میکنیم.
* در این مسیر چه چالشهایی را پیشرو خواهید داشت؟
یکی از مهمترین چالشها، نبود انسجام بین دستگاههای مختلف فرهنگی است. گاهی یک نهاد، نمایشگاهی را در خارج برگزار میکند که اصلاً استانداردهای حرفهای ندارد و نام ایران را زیر سوال میبرد. در مقابل، هنرمندی مستقل کار فوقالعادهای در پاریس انجام میدهد ولی هیچکسی از آن حمایت نمیکند. این پراکندگی را باید به یک نقشه منسجم بدل کرد.
در نهایت، آنچه ما بهعنوان دیپلماسی هنری دنبال میکنیم، یک راهبرد منطقی و ضروری است نه یک رؤیای دوردست. اگر میخواهیم هنر معاصر ایران، شأن و جایگاه شایستهاش را در جهان بیابد، باید برنامهریزی، انسجام، شبکهسازی و مشارکت بینالمللی را جدی بگیریم. ادارهکل هنرهای تجسمی با آگاهی از گذشته، در تلاش است آیندهای روشنتر برای هنر ایران در سطح جهان ترسیم کند.
ادارهکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تلاش دارد دیپلماسی هنری را بهعنوان یک ابزار راهبردی برای ارتقای جایگاه جهانی هنرمندان ایرانی در عرصه هنرهای تجسمی تعریف کند؛ حضوری که سالها زیر سایه سینما و موسیقی، مغفول مانده و امروز نیازمند بازتعریف ساختار، تقویت تعاملات بینالمللی و احیای اعتبار فرهنگی است.
* سوال پایانی را به موزه هنرهای معاصر تهران اختصاص میدهیم. به نظر میرسد اداره کل تجسمی به سیاق قبل، با موزه هنرهای معاصر تهران تعامل خاصی ندارد در حالیکه در دورههایی نیز شاهد مدیریت همزمان موزه توسط مدیرکل تجسمی بودیم. در دوره مدیریتی جدید چه رویکردی در قبال موزه هنرهای معاصر تهران دارید؟
برخی معتقدند که فاصله گرفتن موزه هنرهای معاصر تهران از اداره کل تجسمی، ممکن است نوعی تهدید تلقی شود اما ما آن را یک فرصت میدانیم. اینکه موزه بتواند به صورت مستقل جریانسازی کند و مثلاً میزبان هنرهای ترکیبی و معاصر باشد، میتواند باعث تنوع و پویایی در فضای هنر تجسمی شود. تا امروز هم، ۲ رویداد اخیر در موزه نشان داده که استقلال نسبی، در جذب مخاطب موفق بوده است.
* یعنی شما با استقلال بیشتر موزه موافق هستید؟
ما بیشتر بهدنبال یک مدل میانه هستیم؛ اینکه در بازهای کوتاهمدت، فاصلهگذاری از اداره کل انجام شود، ولی در چارچوب تصمیمات کلان معاونت هنری باشد. هدف اصلی این است که عملکرد موزه ارتقا یابد و بتواند پاسخگوی نیازهای هنر امروز ایران باشد.