ریشههای دینی و اخلاقی منشور حقوق بشر کوروش؛ آیا کوروش، ذوالقرنین است؟
به گزارش خبرنگار مهر، پس از قدرت گرفتن کوروش او در چهاردهم اکتبر سال ۵۳۹ قبل از میلاد حضرت مسیح (ع) در پرستشگاه بابل به تخت فرمانروایی نشست. از این زمان بود که حکومت هخامنشی بنیانگذاری گردید.منشور کوروش، که توسط بسیاری از مراجع جهانی به عنوان نخستین سند تاریخی در زمینه حقوق بشر شناخته میشود، سندی است که نه بر اساس نژاد یا عقیده، بلکه بر کرامت ذاتی انسان تأکید دارد. جایگاه انسان در این منشور بر اصول زیر بنا شده است که به وضوح مشهود است.
اصل بنیادین منشور، برانداختن ظلم و برقراری عدالت است. کوروش سوگند یاد میکند: «نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.» این عبارت، تضمینی برای حق دادخواهی و امنیت قضائی شهروندان است.
کوروش با افتخار اعلام میکند که بردهداری را برانداخته و به بدبختیهای بردگان پایان داده است. این مهمترین جنبه حقوق بشری منشور در آن زمان است: «من بردهداری را برانداختم. به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم.»او خرید و فروش انسانها را ممنوع میکند و میگوید: «رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد.»در زمینه حقوق کار، بیگاری و کار بدون مزد را ممنوع میشمارد: «نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد.»
منشور کوروش تضمینکننده حقوق اساسی زیر است: عدم تملک مال منقول یا غیرمنقول دیگران «بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال»، «هر شغلی را که میل دارد پیش بگیرد» و «در هر نقطه که میل دارد سکونت کند»، «هیچ کس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد»،حق «همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند، به جایگاههای خود برگرداندم».
تأثیر تعالیم ادیان در منشور
اگرچه منشور کوروش از لحاظ تاریخی پیش از ظهور برخی از ادیان ابراهیمی است، اما اصول آن ریشه در تعالیم دینی و اخلاقی پیشین دارد و مورد تأیید اخلاق دینی در ادیان بعدی قرار گرفته است.کوروش خود را مدیون و متکی به نیروهای برتر میداند؛ در آغاز از مردوک و در ادامه از مزدا اهورامزدا، خدای دین زرتشتی یاد میکند. او «مزدا» را منشأ توفیق در حکومت میداند و از او درخواست کمک در انجام تعهدات خود میکند. این نشان میدهد که وی حقوق و تعهدات خود نسبت به ملتها را بر پایهای الهی و اخلاقی بنا نهاده است و نه صرفاً قدرت نظامی.
سیاست مدارای کوروش در خصوص آزادی پیروی از ادیان نه تنها یک سیاست عملی برای حکمرانی بر امپراتوری چندفرهنگی بود، بلکه بازتابی از یک الگوی اخلاقی است که در آن، احترام به باورها، حتی اگر متفاوت باشند، یک اصل پذیرفته شده است. این اصل بعداً در تعالیم اسلامی نیز به عنوان «همزیستی مسالمتآمیز» و «لا اکراه فی الدین؛ عدم اکراه در دین» در صورت عدم تعرض تکرار و تأکید شد.
مقایسه با اصول اسلامی
متون اسلامی و فرمانهای صادر شده توسط بزرگان دینی، اصول مشترک زیادی با منشور کوروش دارند. تأکید بر حقوق مردم و پرهیز از ستم در سیره پیامبر اعظم (ص) و امام علی (ع) مانند عهدنامه مالک اشتر به صورت گسترده و دقیق مطرح شده است که با اصل عدالتمحوری کوروش همخوانی دارد. احترام به اهل ذمه و تضمین آزادی مذهبی در حکومت اسلامی، امتدادی از همان اصل مدارای مذهبی است که در آیه سوره بقره نیز متبلور است و کوروش نیز در عمل اجرا کرد.
به طور خلاصه، میتوان گفت منشور کوروش نمایانگر یک وجدان حقوقی کهن است که از اخلاق دینی زمان خود از جمله احترام به خداوند و نفی ستم نشأت گرفته و اصول آن، با جوهره اخلاقی و انسانی همه ادیان هماهنگی دارد.
آیا کوروش همان ذوالقرنین قرآن است؟
بحث انطباق کوروش با ذوالقرنین، شخصیتی که در سوره کهف قرآن کریم از او یاد شده، یک فرضیه تفسیری و تاریخی مهم است که از دیرباز مطرح بوده و در دوران معاصر با تلاش پژوهشگرانی مانند ابوالکلام آزاد و تأیید مفسران بزرگی همچون علامه سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان قوت گرفته است.
ذوالقرنین در قرآن به عنوان حکومت عادل، مؤمن و خیرخواه توصیف شده است که به مردم ستم نمیکند. این ویژگیها با شخصیت کوروش در منابع تاریخی و منشور (عدالت، نفی ظلم، احیای حقوق) مطابقت دارد.ذوالقرنین به «صاحب دو شاخ» یا «صاحب دو قرن» شرق و غرب معروف است. کوروش فتوحات بسیار گستردهای در غرب (آسیای صغیر) و شرق داشته است. همچنین، برخی این صفت را به تعبیر رؤیای دانیال نبی در تورات مرتبط میدانند که در آن قوچی دوشاخ نماد حکومت ماد و پارس ظاهر میشود که شکستدهنده امپراتوریهاست، و این قوچ به کوروش تعبیر شده است.
برخی گفته اند ذوالقرنین در قرآن به عنوان فردی موحد یکتاپرست معرفی میشود، در حالی که کوروش در منشور بابل، دستور به بازگرداندن بتها و خدایان بابلی مانند مردوک را میدهد که این عمل با توحید محض منافات دارد. اما موافقان پاسخ میدهند مدارای عملی برای حکمرانی، منافاتی با اعتقاد شخصی به یکتاپرستی یا مزدیسنا ندارد.
فرضیه کوروش همان ذوالقرنین بودن، یک نظریه قوی در میان متفکران اسلامی معاصر است که بر اساس قرائن تاریخی و تفسیری شکل گرفته است. با این حال، به دلیل عدم تصریح قطعی در منابع دینی، هنوز این انطباق در حد یک فرضیه قابل دفاع و نه یک حقیقت تاریخی مطلق باقی مانده است.