شگرفترین عضو بدن از دیدگاه نهجالبلاغه؛ بیماریای سختتر از بیماری تن
به گزارش خبرنگار مهر، نهجالبلاغه گردآوری شامل خطبهها، نامهها و جملات کوتاه امیرالمومنین (ع) به کوشش سید رضی است که ایرةالمعارفی از فرهنگ اسلامی را برای شناخت اسلام و ارزشهای دینی پدید آورده است. این کتاب در سه بخش خطبهها، نامهها و کلمات قصار تنظیم شده و در خطبهها و کلمات قصار موضوعات مختلفی چون خداشناسی، مباحث اخلاقی، شناخت جهان، پیدایش عالم، طبیعت انسان، امتها و حکومتهای نیکوکار و ستمکار بیان شده، همچنین در نامهها بیشتر به مسائل حکومتداری و چگونگی تعامل مسئولان با مردم پرداخته شده است.
این کتاب به دلیل داشتن مفاهیم و موضوعات، سیاسی منبعی برای حکمت اصول سیاسی اسلام است که توجه همگان را جلب کرده است. میرزای شیرازی و محمد عبده از پیشگامان توجه به نهجالبلاغه هستند. در انقلاب مشروطه نهجالبلاغه نقش جدی داشت و این نقش برجسته نهجالبلاغه را به وضوح میتوان در کتاب مهم تنبیهالامه و تنزیهالمله آیت الله نایینی مشاهده کرد. آیت الله مرتضی مطهری در کتاب نهضتهای اسلامی در صدسال اخیر در خصوص تأثیر نهجالبلاغه بر کتاب میرزای نایینی میگوید: انصاف این است که تفسیر دقیق، از توحید عملی، اجتماعی و سیاسی اسلام را هیچکس به خوبی علامه بزرگ و مجتهد سترگ، میرزا محمدحسین نایینی توأم با استدلالها و استشهادهای متقن، از قرآن و نهجالبلاغه، در کتاب ذیقیمت تنبیهالامه و تنزیهالمله بیان نکرده است.
توجه دوباره به نهجالبلاغه همزمان با آغاز نهضت اسلامی در اوایل دهه چهل شمسی است و با تأکید امام خمینی و تلاشهای متفکران و پژوهشگران و فعالان نهضت اسلامی نظیر آیت الله طالقانی، آیت الله خامنهای، شهید مطهری، محمدرضا حکیمی، محمدتقی شریعتی و علی شریعتی و… که در جنبش اسلامی ایران معاصر حضور جدی داشتند، از نهجالبلاغه در اخذ اصول حکمت سیاسی اسلام بهره برده شد.
اهتمام به این کتاب شریف را میتوان در سخنرانیهای حضرت آیت الله خامنهای مشاهده کرد. ایشان در جایی فرموده اند: «نهجالبلاغه یک کتاب اسلامی ساده نیست، یک کتاب ویژهای است، خصوصیاتی دارد که در هیچ کتاب دیگر نیست. همانطوری که گفتیم بعد از قرآن کریم که معجزهی پیغمبر هست و کلام خداست و قابل مقایسهی با هیچ کلامی نیست، در میان همهی تألیفات و کتب مدون، چنین چیزی، چنین پدیدهای ما پیدا نمیکنیم.» یا در جای دیگری اشاره داشتند: «نهجالبلاغه هیچ میدانی از میدانهای زندگی را فروگذار نکرده، مگر اینکه در آن بلیغترین، رساترین، پرمغزترین و پرمحتواترین سخن را بیان کرده. یک نگاهی به فهرست نهجالبلاغه – که البته خود نهجالبلاغه یک فهرست موضوعی ندارد – اما مؤلفانی که در این اواخر به خصوص، دربارهی نهجالبلاغه چیز نوشتند از جمله، کتاب بسیار پرارزش مرحوم استاد شهید مطهری، بنام سیری در نهجالبلاغه، یک فهرست گونهای از مضامین نهجالبلاغه را آنجا ایشان ذکر کردند، یک نگاه به این فهرست نشان میدهد که این کتاب چقدر چند بعدی و چند جانبه است و این واقعاً یک شگفتی است. در همهی بخشهایی که برای یک انسان کامل و برای یک جامعهی انقلابی کامل، لازم و ضروری است نهجالبلاغه بهترین و وافیترین مطالب را ارائه میدهد و چرا اینجور است؟ زیرا که نهجالبلاغه نموداری است از اسلام و اسلام آئینی است همه جانبه و انسان که موضوع اسلام هست و محور اندیشهی اسلامی و ایدئولوژی اسلامی است، یک موجودی است چند جانبه.»
خبرگزاری مهر در سلسله گزارشها و گفتوگوهای «بازگشت به نهجالبلاغه» به تبیین و واکاوی اهم موضوعات مرتبط با این کتاب شریف و آموزههایش خواهد پرداخت. آنچه در ادامه میخوانید قسمت دیگری از این مجموعه است که از زبان حجت الاسلام حمیدرضا مهدوی ارفع، کارشناس نهج البلاغه بیان شده است و در ادامه آن را میخوانیم.
درد و درمان در نهج البلاغه
حضرت امیرالمؤمنین فرمودند: «با درد خود بساز، چندان که با تو سازگار است.» یکی از موضوعاتی که در نهج البلاغه شریف به آن پرداخته شده است، مسأله بیماری و درد جسمانی است. مثل همه موضوعاتی که وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) در آنها ورود میکنند، ظرایف و نکات عمیقی از آن استخراج میکنند، که کس دیگری به آن دست پیدا نکرده است، ماجرای بیماری و درد هم یکی از همین موضوعات است که نکات خیلی جالبی در نهج البلاغه پیرامون آن پیدا میشود.
ما در سه بخش بیماری، درد و درمان این موضوع را در نهج البلاغه بررسی میکنیم.
بیماری قلب سختتر از بیماری تن
اول برویم سراغ بیماری که مولا علی (علیه السلام) در نهج البلاغه در حکمت ۳۸۸ برای بلاها، مراتبی را بیان فرموده است که بخشی از آن مربوط به بیماری تن و یک بخشی از آن مربوط به صحّت بدن است.
در حکمت ۳۸۸ میفرمایند: «آگاه باشید که فقر نوعی بلاست و سختتر از فقر بیماری تن است و سختتر از بیماری تن، بیماری قلب است. آگاه باشید که همانا عامل تندرستی تقوای دل است.»
بیماری حسادت
یک نمونه از این بیماریهای دل را که منجر میشود بدن انسان هم از سلامتی محروم بشود، حسادت معرفی کرده اند و در حکمت ۲۲۵ میفرمایند: «از غفلت حسودان نسبت به سلامتی جسمشان تعجب میکنم. کنایه از اینکه چرا حسود متوجه نیست که با حسادتی که در درون خودش شعله ور کرده به جسم خودش ضرر میزند.»
در حکمت ۱۰۸ امیرالمؤمنین (علیه السلام) نسبت به مرضهای قلب، یک حکایتی و حکمت بسیار بسیار جالب دارند. میفرمایند: «به رگهای درونی انسان پاره گوشتی آویخته که شگرفترین اعضا درونی اوست و آن قلب است، چیزهایی از حکمت و چیزهایی متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس اگر در دل امیدی پدید آید، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد و اگر نومیدی بر آن چیره شود تأسف خوردن آن را از پای درآورد، اگر خشمناک شود کینه توزی آن فزونی یابد و آرام نگیرد، اگر به خشنودی دست یابد، خویشتن داری را از یاد برد و اگر ترس آن را فراگیرد پرهیز کردن آن را مشغول سازد و اگر به گشایشی برسد، دچار غفلت زدگی شود و اگر مالی به دست آورد، بی نیازی آن را به سرکشی کشاند و اگر مصیبت ناگواری به آن رسد، بی صبری رسوایش کند، و اگر به تهیدستی مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد و اگر گرسنگی بی تابش کند، ناتوانی آن را از پای درآورد و اگر زیادی سیر شود، سیری آن را زیان رساند، پس هرگونه کندروی برای آن زیانبار و هر گونه تندروی برای آن فسادآفرین است.»
این یک بخشی از نسبت بین عقل و بدن است. مسأله دیگری که در نهج البلاغه به آن پرداخته شده است و این روزها به بهانه ویروسها خیلی در فضای مجازی و غیر مجازی گفتگو میشود، مسأله سرایت بیماری از شخصی به شخص دیگر است، که ان شاءالله در بخش بعدی توضیح آن خواهد آمد.