فرار از زندان؛ واکاوی طرح اسرائیل برای مشروعیتسازی رضا پهلوی در ایران
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: همزمان با آغاز جنگ متجاوزانه ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی با ایران، نبرد در میدان دیگر نیز آغاز شد؛ میدانی بیصدا و بیمرز که پهپاد و موشک نمیشناخت. در این میدان، تصویر جای موشک و خمپاره را گرفت، ویدیو به سلاح بدل شد و «دروغِ خوشساخت» مأموریت یافت آنچه را که در واقعیت ممکن نشد، در ذهنها محقق کند.
در حالیکه ارتش رژیم صهیونیستی نتوانست اهداف نظامی خود را در ضربه به زیرساختهای راهبردی ایران محقق کند و در نهایت هم دست به دامن آمریکا شد، نهادهای اطلاعاتی و رسانهای این رژیم جبههای جدید در فضای مجازی گشودند. شبکهای هماهنگ از حسابهای ناشناس در پلتفرم «ایکس» با نام رمز «فرار از زندان» (PRISONBREAK) مأمور مهندسی واقعیت، ساخت تصاویر جعلی و نیز جعل نام رسانههای معتبر شد تا با روایتهای دستساز، مردم ایران را به شورش، اعتراض و حتی آزادسازی زندانیها فرا بخواند.
در این جنگ شناختی، سلاح اصلی نه تانک و جنگنده بلکه ویدیوهای دیپفیک، حسابهای غیرواقعی، خبرهای ساختگی و عملیات روانی پیچیده بود. آنچه اما طراحی شده بود تا نظام سیاسی ایران را از درون متزلزل کند، در برابر آگاهی عمومی، واکنش رسانههای مستقل و افشاگری پژوهشگران داخلی و بینالمللی یکی پس از دیگری فرو ریخت و به یکی از شکستخوردهترین عملیاتهای نفوذ رژیم صهیونیستی در دهههای اخیر تبدیل شد.
این گزارش، روایت مستند و تحلیلی از این کارزار شکستخورده است؛ از لحظهای که بمبها بر اوین فرود آمدند تا ساعتی که ویدیوهای جعلی منتشر شدند؛ از فراخوانهای ناکام برای «قیام خیابانی» تا پروژهی بلندپروازانه «بازگرداندن سلطنت».
جنگ دوم در سایه؛ کارخانه دروغ و دیپفیک
تلآویو همزمان با آغاز جنگ تجاوزکارانه، جبههای جدید را در فضای مجازی گشود؛ جبههای که هدفش نه انهدام زیرساخت بلکه تسخیر ذهن مردم ایران بود. اتاق عملیات مشترک موساد و واحد ۸۲۰۰ ارتش رژیم اسرائیل با همکاری چند شرکت امنیت سایبری خصوصی، پروژهای موسوم به «PRISONBREAK» را فعال کرد که ماهها برایش برنامهریزی شده بود. این پروژه تلاش میکرد با استفاده از دیپفیک، اخبار ساختگی و حسابهای کاربری جعلی در پلتفرم ایکس، واقعیتی موازی بسازد و به جامعه القا کند که فروپاشی سیاسی در راه است.
نخستین موج عملیات روانی موساد درست همزمان با اصابت نخستین موشکها به تهران در ۲۳ ژوئن آغاز شد. کمتر از ۳۰ دقیقه بعد، دهها حساب ناشناس و هماهنگ در پلتفرم ایکس (توییتر سابق) بهطور همزمان پستهایی منتشر کردند که از «انفجار درِ زندان اوین»، «آزادی زندانیان» و «فروپاشی ساختار امنیتی» خبر میدادند؛ پیامهایی با ادبیاتی هیجانی و هدفمند مثل «بچهها زود باشید، عزیزانمان آزاد شدهاند» یا «فرصت تاریخی را از دست ندهید»، کاربران را به تجمع و یورش به محل زندان فرا میخواندند. این پستها که طبق گزارش مؤسسه «سیتیزنلب» (Citizen Lab دانشگاه تورنتو) توسط رباتها تقویت میشدند، ظرف چند دقیقه هزاران بار بازنشر شدند و با هشتگهایی چون #FreeEvin و #Urgent تلاش کردند روایت ساختگی «سقوط از درون» را جا بیاندازند.
اما خیلی زود تناقضها آشکار شد و رسانههای رسمی از جمله صداوسیما و حتی خبرنگاران مستقل تصاویر زندهای از محوطه اوین منتشر کردند که نشان میداد همه چیز آرام است و هیچ شورشی رخ نداده. همین افشاگری اولیه، ستون اول عملیات روانی را فرو ریخت.
مرحله دوم عملیات، حمله به اعتماد عمومی از طریق جعل برند رسانهها بود. صدها تصویر و ویدیو با لوگو و طراحی ظاهری رسانههایی مثل بیبیسی، خبرگزاری فرانسه و ایراناینترنشنال منتشر شد که همگی ساختگی بودند. در یکی از موارد، صفحهای جعلی با ظاهر بیبیسی مدعی شد که مسئولان و مقامات عالیرتبه از کشور گریختهاند؛ موضوعی که بیبیسی آن را متعلق به خود ندانست و رد کرد.
در یک مورد دیگر، ویدیوهای دیپفیکی منتشر شد که «تجمع گسترده مردم در خیابانها» را نشان میداد؛ تصاویری که بررسی کاربران نشان داد در آنها سایهها ناهماهنگ، اعضای بدن بدشکل و حرکات پسزمینه غیرطبیعی است.
همین نشانههای فنی کافی بود تا کاربران بفهمند این ویدیوها بیش از واقعیت میدانی، محصول هوش مصنوعیاند.
همچنین در یکی از کلیپهای دستکاریشده، تتوی گردن یک خواننده در یک فریم دو تا و در فریم بعد کاملاً ناپدید میشود؛ نشانهای واضح از تولید محتوای جعلی با هوش مصنوعی که از نگاه تیزبین مخاطبان ایرانی پنهان نماند.
بنابراین، با وجود صرف بودجه هنگفت و حمایت فنی، این عملیات نفوذ و دروغ نتوانست جامعه ایران را با خود همراه سازد. آنچه قرار بود به «فروپاشی روانی» ایرانیان منجر شود، در نهایت به رسوایی بزرگ اطلاعاتی برای رژیم اسرائیل تبدیل شد.
روایت دوم عملیات؛ مشروعیتزدایی و پروژه بازگرداندن سلطنت
هسته دوم کارزار از «آشوبسازی لحظهای» فراتر رفت و به مهندسی آینده سیاسی نزدیک شد و سناریویی را برجستهسازی کرد که در آن «مشروعیتِ نظم موجود» فرو میریخت و بازگشت سلطنت بهعنوان راهحل آماده معرفی میشد.
تحقیق مشترک هاآرتص/دِمارکر (TheMarker) نشان داد که یک کانون فارسیزبان مستقر در اراضی اشغالی با تأمین مالی غیرمستقیم عمومی و سازماندهی حرفهای، بهطور سیستماتیک چهره رضا پهلوی را تقویت و روایت «بازگرداندن شاه» را در شبکههای اجتماعی برجستهسازی کرد و همزمان، گزارش تازه سیتیزنلب نشان داد که شبکهٔ موازیِ PRISONBREAK با حسابهای غیراصیل و محتوای هوش مصنوعی همین فریمِ مشروعیتزدایی را به فارسی پیش برده و در اوج جنگ بیرون تقویت کردهاست.
این شبکه با استفاده از حسابهای جعلی در پلتفرمهایی مانند ایکس و اینستاگرام و بهکارگیری ابزارهای هوش مصنوعی برای تولید و توزیع پیام، محتوایی هماهنگ منتشر کرده و همزمان پستها و مواضع «گیلا گملیئل» وزیر عضو حزب لیکود و از نزدیکان پهلوی در سرزمینهای اشغالی را نیز تقویت کرده است. چند منبع آگاه که بهطور مستقیم در پروژه مشارکت داشتهاند میگویند گردانندگان کمپین، فارسیزبانان بومی را بهکار گرفتند و به آنها مأموریت دادند تا با «آواتارها» یا هویتهای جعلیِ شبیه شهروندان ایرانی، پیامهای سلطنتخواهانه را پمپاژ کنند و بازنشر سازمانیافته انجام دهند.
اگرچه این پروژه توطئه از آغاز تجاوز ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی به ایران به اوج خود رسید اما مطابق یافتههای سیتیزنلب، اکثر حسابها در ۲۰۲۳ (همزمان با سفر رضا پهلوی به فلسطین اشغالی) ساخته شده بودند.
در مجموع، این پرونده تصویری فشرده از لایه فارسیزبانِ جنگ نفوذ میان ایران و رژیم اسرائیل بهدست میدهد؛ یکسو شبکهای که تلاش میکند با حسابهای جعلی و محتوای تولیدی، محبوبیت سلطنت و پسر شاه مخلوع را بهصورت موج مردمی بازنمایی کند و سوی دیگر شبکهای که همزمان با عملیاتهای میدانی، با ویدئوهای هوش مصنوعی و خبرسازی، روایتهای مطلوب را در لحظه تولید و پخش میکند.
در همین ارتباط بود که کاربری فارسیزبان در ایکس نوشت: رسوایی کم سابقه جریان پهلوی! روزنامه هاآرتص نوشته مشروعیتسازی برای رضا پهلوی بیشتر محصول پروپاگاندای بیرونه تا خواست مردم ایران. طبق گزارشCitizen Lab، بعد از حمله به اوین، یه شبکه آنلاین ویدیوهای دستکاریشده (دیپفیک) منتشر میکرد که پهلوی رو مثل قهرمان نشون میداد. تحقیقها میگن این کمپینها بهطور غیرمستقیم با پول و پشتیبانی اسرائیل راه افتاده بودن تا تصویری بسازن که پهلوی نماینده مردم ایرانه، در حالیکه حمایت واقعیش تو داخل همچنان خیلی مشکوکه! منبع: روزنامه هارِتص چاپ اسرائیل.
کاربر دیگر نیز نوشت: بارها گفتیم اکانتهای فیک فحاش و مدافع اسرائیل، مردم عادی نیستن بلکه لشکر سایبری اسرائیلاند. گزارش روزنامه هاآرتص این موضوع را تایید میکند. تعداد زیاد این فیکها و پرخاشگریشان باعث رعب و ترس مخاطب عادی میشود تا جرات نکنند علیه اهریمن متجاوز به ایران و کشتار مردم حرفی بزنند.
عوامل کلیدی شکست روایتهای جعلی صهیونیستی
۱- آگاهی عمومی و تجربه میدانی مردم روایتهای جعلی را خنثی کرد. کاربران زمان و مکان پستها را سنجیدند و تناقضها را تشخیص دادند و از بازنشر شایعات خودداری کردند. شهروندخبرنگاران از محل حادثه فیلم و عکس معتبر فرستادند و روایتهای ساختگی را با سند رد کردند. موج هیجان با همین واکنش ساده اما دقیق در همان ابتدا فرو نشست و بیاثر شد.
۲- راستیآزمایی حرفهای رسانهها و پژوهشگران دست عملیات روانی دشمن را رو کرد. خبرنگاران و تحلیلگران و تیمهای مستقل، ویدئوها را فریمبهفریم بررسی کردند و نشانههای جعل مثل سایههای ناهماهنگ و صداهای الحاقی و متادیتای مشکوک را توضیح دادند. گزارشهای مستند و شفاف منتشر شد و رسانههای معتبر خطاها را اصلاح کردند. پلتفرمها نیز بخشی از حسابهای هماهنگ و غیراصیل را محدود کردند و چرخه تقویت مصنوعی را شکستند.
۳- خطاهای طراحی و اتکای بیش از حدِ کارزار به هوش مصنوعی و ربات اعتماد مخاطب را از بین برد. ویدئوهای از پیش آماده و محتوای بازیافتی و خطاهای واضحِ هوش مصنوعی مثل بدفرمی بدنها و لغزش پسزمینهها، جعلیبودن روایت را لو داد. جعل برند رسانهها و هشتگسازی تکراری شناسایی شد و به جای اقناع، بدبینی ایجاد کرد. تعامل طبیعی پایین ماند و فراخوانهای هیجانی به کنش میدانی تبدیل نشد.
۴- همدلی اجتماعی و اعتماد مردم به مسئولان و نهادها سپر نهایی کشور را ساخت. اطلاعرسانی بهموقع و پاسخهای هماهنگ از سوی مسئولان و رسانههای مسئول، فضای شایعه را تنگ کرد. همکاری کارشناسان فنی و فعالان مدنی با جامعه محلی، آرامش و امنیت ادراکی را تقویت کرد. سرمایه اعتماد داخلی و حس مسئولیت جمعی، اکسیژن عملیات نفوذ را قطع کرد و در نهایت طرح دشمن را ناکام گذاشت.